مدرسه علمیه فاطمیه(س) خورموج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در دیدار زائران در مشهد مقدس، ۱ فروردین ۱۳۹۲

11 فروردین 1392 توسط غیب اللهی

«رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان

ملت ایران به چشم بیاید و اگر غلطی از آنها سربزند، جمهوری

اسلامی، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد»

*****


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمد ‌لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و ‏علی ءاله الطّیبین الطّاهرین المنتجبین المعصومین سیّما بقیّة‌الله فی الأرضین. السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة ‏فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها‎.‎

‏    به همه‌ی برادران و خواهران عزیزی كه در این محفلِ گرم و پرشور حضور یافته‌اند، سلام و تبریك ‏عرض میكنم و خدا را از اعماق دل سپاسگزارم كه فرصت عنایت كرد و مهلت داد تا یك‌ بار دیگر و ‏یك سال دیگر و یك نوروز دیگر، در جوار بارگاه ملكوتی حضرت ابا الحسن الرّضا (علیه ءالاف ‏التّحیّة و السّلام) در جمع شما مردم عزيز مشهد و زوار محترمی كه از اكناف كشور حضور دارند، ‏امكان و توفيق ملاقات و ديدار پيدا كنم و با شما درباره‌ی مسائل جاری و مهم كشور سخن بگويم. از ‏خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه دل ما را و زبان ما را هدايت فرمايد و آنچه مورد رضای او است، بر ‏قلب و زبان ما جاری شود. اين هم يك توفيق بزرگی است كه در عيد نوروز، در كنار شادی‌ها و ‏زيبائی‌هائی كه در طبيعتِ نوروز وجود دارد، اين فرصت، هر ساله برای ما دست ميدهد كه در چنين ‏روزی در جمع شما مردم، به مسائل كشور و ارزيابی وضع كنونی خود و نگاه به گذشته و آينده‌ی خود ‏بپردازيم؛ با يك نگاه اجمالی، وضع دخل و خرج يكساله‌ی خودمان را در ابعاد كلان ملی بررسی كنیم، ‏محاسبه كنیم؛ محاسبه‌ی نفس ملی، محاسبه‌ی نفس عمومی. همچنان كه در مسائل شخصی، محاسبه‌ی ‏نفس برای ما لازم است ــ كه فرمود: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا»؛[1] باید محاسبه‌ی كار خود و ‏اعمال خود و حركات شخصی خود را داشته باشیم ــ محاسبه‌ی ملی هم یك كار با‌اهمیت و پرارزش ‏است؛ خودمان را محاسبه كنیم، به خودمان نگاه كنیم؛ آنچه را كه بر ما گذشته است، بار دیگر مورد ‏نظر قرار دهیم؛ از آن درس و عبرت بگیریم، برای آینده بهره ببریم‎.‎

   برادران و خواهران عزیز توجه كنند كه ما ملت ایران، فقط خودمان نیستیم كه به مسائل خودمان نگاه ‏میكنیم و آن را تقویم و ارزیابی میكنیم؛ كسان دیگری هم هستند كه كار ما را مورد مطالعه قرار ‏میدهند؛ درباره‌ی مسائل ما، كارهای ما، اقدامات ما قضاوت ميكنند و نظر ميدهند. ملتهائی هستند كه از ‏تجربه‌های ما استفاده ميكنند، بعضِ ديگری هستند كه به مطالعه‌ی اوضاع ملت ايران اشتغال دارند؛ از ‏پيشرفتهای ما خرسند ميشوند، از موفقيتهای ما خوشحال ميشوند؛ ما اگر پيروزی به دست بياوريم، آنها ‏احساس پيروزی ميكنند؛ اگر تلخی و تلخكامی در كار ما باشد، آنها تلخكام ميشوند. كسان ديگری هم ‏در دنيا هستند كه كار ما را زير ذره‌بين دارند، كار ما را مطالعه ميكنند؛ آنها بعكس، از لغزشهای ما ‏خوشحال ميشوند، از موفقيتهای ما احساس دلتنگی ميكنند، بدخواه ملت ايرانند؛ اينها هم كار ما را زير ‏نظر دارند. اينها عمدتاً كسانی هستند كه در طول سالهای متمادی همه چيز اين كشور در اختيار آنها ‏بوده است، بر همه‌ی امور كشور ما مسلط بودند؛ انقلاب آمده است دست اینها را كوتاه كرده؛ لذا با ‏انقلاب بدند، با مردم انقلابی بدند، با حكومت انقلابی بدند، با نظام انقلابی دشمنند. بنابراین ما زیر نظر ‏جامعه‌ی بزرگی از آحاد بشر هستیم؛ كار ما را نگاه میكنند، عمل ما را می سنجند‎.‎

بنابراین ما كه به عملكرد خودمان و برنامه‌ی گذشته و آینده‌ی خودمان نگاه میكنیم، نگاهمان بايد ‏واقع‌بینانه باشد؛ ارزیابی ما ارزیابی درستی باشد. بعضی از مردمِ خود ما وقتی به اوضاع كشور نگاه ‏میكنند، فقط ضعفها را می‌بینند؛ گرانی را می‌بینند، افت تولید در برخی از واحدهای تولیدی كشور را ‏می‌بینند، فشارهای دشمنان را می‌بینند. این نگاه، نگاه ناقصی است. بنده نگاه متفاوتی دارم. من وقتی به ‏اوضاع كشور و اوضاع ملتمان نگاه میكنم، یك میدان عظیم پرچالشی را مشاهده میكنم كه ملت ایران ‏در این میدان، به رغم دشمنان، سربلند و پيروز ظاهر شده است‎.‎

ضعفها هست، مشكلات هست؛ در مجموعه‌ی حوادث و رويدادهای كشور، تلخی‌ها و تلخكامی‌هائی ‏وجود دارد؛ ولی كسانی از قدرتمندان مادی عالم، با همه‌ی وجود تلاش كردند كه ملت ايران را فلج ‏كنند؛ اين را به زبان آوردند. آن خانم بی‌كفايتی كه مسئوليت سياست خارجی كشور آمريكا را بر ‏عهده داشت، سينه‌اش را سپر كرد و گفت ميخواهيم تحريمهائی در مورد جمهوری اسلامی اعمال ‏كنيم كه ايران فلج شود! اين را صريحاً به زبان آوردند. و حالا عرض خواهم كرد كه فعاليتها و ‏اقدامهاي آنها چه بود و چه شد و به كجا انجاميد. بنابراين از يك طرف، تلاش دشمن است در اين ‏عرصه‌ی عظيم و ميدان بزرگی كه ملت ايران در آن به چالش و مقابله با دشمن سرگرم است؛ از طرف ‏ديگر، وجود دستاوردهای بزرگی است كه نشان‌دهنده‌ی ظرفيت و قدرت و هوشمندی اين ملت بزرگ ‏است. وقتی انسان اين صحنه را ملاحظه ميكند، مثل صحنه‌ی هماورديِ ورزشكاران قدرتمندی است ‏كه زحمت و تلاش و كوشش و خستگی در آن هست، اما يك قهرمان، در اين ميدان موفق ميشود، ‏پيروز ميشود؛ همه او را تحسين ميكنند و آفرين ميگويند. اين قهرمان در اين صحنه‌ی عظيمی كه در ‏مقابل چشم ما است، ملت ايران است. هر كس اين صحنه را درست ببيند و درست مطالعه كند، به ملت ‏ايران‌ آفرين ميگويد؛ همچنان كه ما امروز صدای آفرين هوشمندان نكته‌بين دنيا را ميشنويم كه از ميان ‏همان كشورهائی كه دشمن و بدخواه ملت ايرانند، نخبگان سياسی، نخبگان دانشگاهی، افراد دنيا‌ديده و ‏مجرب كه اوضاع را زير نظر دارند، به ملت ايران آفرين ميگويند. اين عرصه‌ای است كه در مقابل ‏چشم ما است. بنابراين نگاه كردن و فقط به ضعفها چشم دوختن، غلط است. بايد ديد مجموعه‌ی اين ‏تلاشها در سطح كشور چگونه انجام ميگيرد و به چه سرانجامی منتهی ميشود. با اين ديد وقتی به صحنه ‏نگاه كنيم، بايد به ايران و ايرانيِ مسلمان آفرين بگوئيم‎.‎

   گفتيم بعضی‌ها از پيشرفت ملت ايران غمگين و ناراحت ميشوند. اينها چه كسانی هستند؟ اين را بعد ‏عرض خواهم كرد. دشمنانی كه مايل نيستند پيشرفت و ترقی و رشد همه‌جانبه‌ی ملت ايران را ببينند، دو ‏كار عمده در برنامه‌ی آنها وجود دارد: يكی اين كه تا آنجائی كه بتوانند، مانع‌تراشی كنند كه ملت ‏نتواند به اين پيشرفتها و رشد دست پيدا كند؛ با تحريم، با تهديد، با مشغول كردن مديران به كارهای ‏درجه‌ی دو و فرعی، به منعطف كردن حواس ملت بزرگ ايران و نخبگان كشور به كارهائی كه در ‏فهرست كارهای اصلی آنها قرار ندارد؛ يعنی مانع شدن عملی‎.‎

كار دوم اين است كه در تبليغاتِ خودشان پيشرفتها را انكار كنند. امروز یك شبكه‌ی تبلیغاتیِ بسیار ‏عظیم با هزاران رسانه از انواع گوناگون رسانه‌ها در دنیا مشغول به كار است، برای اینكه اثبات كند كه ‏در ملت ایران، در كشور ایران پیشرفتی صورت نمیگیرد؛ پیروزی‌های ملت را انكار كنند؛ اگر ضعفهائی ‏وجود دارد، این ضعفها را بزرگ و عمده كنند و در مقابل چشم همه قرار دهند؛ اما قوّتها و نقاط ‏جوشش را ــ كه در سراسر كشور و در هر گوشه و كنار، خود را به انسانهای منصف نشان میدهند ــ از ‏چشمها پنهان كنند‎.‎

رئیس جمهور آمریكا در نطق رسمی، از مشكلات اقتصادی ایران حرف میزند؛ مثل اینكه از پیروزی ‏خود دارد صحبت میكند؛ كه بله، در ایران پول ملی افت كرده است، مشكلات اقتصادی اینچنین و ‏آنچنان است. البته او به قوّتهای این ملت، به تلاشهای مثبت و سازنده‌ای كه در این كشور دارد انجام ‏میگیرد، به پیروزی‌های بزرگ این ملت اشاره‌ای نكرده است و هرگز نخواهد كرد. سی سال است كه ‏ما با چنین چالشی مواجه‌ایم ــ كه من در ارزیابی این سی سال، بعداً یك كلمه عرض خواهم كرد ــ اما ‏چالشی كه ملت ایران با آن مواجه است و دشمنانی ــ هم در عمل و هم در تبليغات ــ كوشش ميكنند ‏مانع بروز و ظهور رشد چشمگير كشور ايران كه در سايه‌ی اسلام زندگی ميكند، بشوند، امروز چند ‏برابر است‎.‎

   سال 91 كه گذشت، يكی از سالهای بسيار پر كار برای دشمنان ما در اين زمينه بود. آنها گفتند ‏ميخواهيم ملت ايران را با تحريمها فلج كنيم. اگر جمهوری اسلامی سر پا باشد، با‌نشاط باشد، رو به ‏پيشرفت باشد، آنها در دنيا بی‌آبرو ميشوند؛ لذا اگر ميتوانند، بايد نگذارند؛ و اگر كار از دستشان خارج ‏شد، لااقل در تبليغات جور ديگری اين مطلب را منعكس و وانمود كنند. اينها اين دو كار را امروز با ‏شدت بيشتری انجام ميدهند؛ هم ممانعت عملی ــ با فشار، با تهديد، با تحريم و امثال اينها ــ هم با تلاش ‏تبليغاتی برای كوچك نشان دادن نقطه‌های قوّت، و بزرگ نشان دادن نقطه‌های ضعف‎.‎

عرض كرديم دشمنانی هستند. اين دشمنان چه كسانی هستند؟ لانه‌ی اصلی توطئه عليه ملت ايران ‏كجاست؟ پاسخ به اين سؤال، دشوار نيست. امروز سی و چهار سال است كه هرگاه نام «دشمن» برده ‏ميشود، ذهن ملت ايران متوجه دولت آمريكا ميشود. خوب است دولتمردان آمريكا به اين نكته توجه ‏كنند و اين را بفهمند كه ملت ايران در طول اين سی و چند سال چيزهائی ديده است، مراحلی را ‏گذرانده است، كه تا ميگويند دشمن، ذهن ملت ايران متوجه به آمريكا ميشود. اين مسئله‌ی بسيار مهمی ‏است برای يك دولتی كه ميخواهد در دنيا با آبرو زندگی كند؛ اين مسئله، مسئله‌ی قابل توجه و قابل ‏دقتی است؛ بايد روی اين مسئله تكيه كنند. مركز توطئه اينجا است، اساس دشمنی اينجا است‎.‎

البته دشمنهای ديگری هم هستند كه ما اينها را در درجه‌ی اول و در رديف اول به حساب نمی‌‌آوريم: ‏دشمن صهيونيستی هم هست، منتها رژيم صهيونيستی در قواره و اندازه‌ای نيست كه در صف دشمنان ‏ملت ايران به چشم بيايد. گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حمله‌ی ‏نظامی ميكنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، ‏جمهوری اسلامی «تل‌آويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد. دولت انگليسِ خبيث هم با ملت ‏ايران دشمنی ميكند؛ اين هم يكی از دشمنان سنتی و قديمی ملت ايران است؛ منتها دولت انگليس نقش ‏مكمل آمريكا را در اين ميدان بازی ميكند. خود دولت انگليس استقلالی ندارد كه انسان او را يك ‏دشمن مستقلی به حساب بياورد؛ دنباله‌روِ آمريكا است‎.‎

بعضی از دولتهای ديگر هم دشمنی‌هائی دارند. من اينجا مناسب ميدانم كه بگويم مسئولين دولت فرانسه ‏هم در چند سال اخير دشمنی‌های آشكاری با ملت ايران كرده‌اند؛ اين يك ناهوشمندی از سوی ‏دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سياستمدار عاقل، هرگز نبايد انگيزه‌ی اين را داشته باشد ‏كه موجودی را كه دشمن او نيست، تبديل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی ‏نداشتيم؛ نه در طول تاريخ مشكلی داشتيم، نه در دوران حاضر؛ اما سياست غلط از زمان ساركوزی ــ ‏كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار ‏غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانه‌ای است، كار ناهوشمندانه‌ای است‎.‎

آمریكائی‌ها وقتی حرف میزنند، میگویند “جامعه‌ی جهانی". اسم چندتا كشور را گذاشته‌اند «جامعه‌ی ‏جهانی»؛ كه در رأس آنها آمریكا است، دنبال سرش هم صهیونیستها و دولت انگلیس و بعضی از ‏دولتهای خرده‌ریز دیگر است! جامعه‌ی جهانی به هیچ وجه در صدد دشمنی با ایران و ایرانی و ایران ‏اسلامی نیست‎.‎

خب، حالا كه بنا است به سال 91 نگاه كنیم، این را بگوئیم كه از اول سال 91 آمریكائی‌ها برنامه‌های ‏جدید خودشان را شروع كردند؛ با اینكه در زبان اظهار دوستی كردند، گاهی با ما اظهار دوستی كردند ‏ــ در نامه و پیغام و امثال اینها ــ گاهی در رسانه‌ها با ملت ایران اظهار دوستی كردند، اما برخلاف این ‏اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی كردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری كنند؛ تحریمهای ‏شدیدی را از اوائل سال 91 گذاشتند ــ تحریم نفت، تحریم بانك و مبادلات بانكی و پولی بین ‏جمهوری اسلامی و كشورهای دیگر ــ كارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند‎.‎

اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائی‌ها دشمنی ميكنند، ميگويند شما نفهميد كه ما با شما ‏دشمنيم؛ مخالفت و عناد ميورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی ميكنند! اين ‏سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را ‏دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجه‌ی چدنيِ زير دستكش مخملی. من چند سال پيش اينجا در ‏جوار بقعه‌ی ‌علی‌بن‌موسی‌الرضا (عليه السّلام) در همين سخنرانيِ اول فروردين گفتم مراقب باشيد ‏اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای اين نباشد كه دستكش مخملی بر روی پنجه‌ی ‏چدنی كشيديد و ميخواهيد تظاهر به دوستی كنيد، اما در باطن دشمنی ميكنيد. آمريكائی‌ها برای متوقف ‏كردن فروش نفت و انتقال پول ايران، مأمور ويژه فرستادند. از آمريكا افراد برجسته و خاصی را مأمور ‏كردند كه با كشورها تماس بگيرند، به كشورها مسافرت كنند؛ حتّی با سران شركتها صحبت كنند برای ‏اينكه ارتباطات و اتصالات اقتصادی مربوط به نفت را با جمهوری اسلامی پيگيری نكنند؛ آنها را ‏مجازات كنند به خاطر اين كه با جمهوری اسلامی ارتباط مالی دارند، ارتباط پولی دارند، يا معامله در ‏مورد نفت دارند؛ اين كار را از اول سال 91 و بخصوص از مرداد، با شدتِ تمام شروع كردند. انتظار ‏داشتند ايران در مقابل اين حركتِ برنامه‌ريزی شده كه با شدت دنبال هم ميكردند، دست از فعاليتهای ‏رشديابنده‌ی علميِ خود بردارد و تسليم زورگوئی‌های آمريكا شود‎.‎

البته من اين را بگويم ــ اين را يك بار ديگر هم چند ماه قبل از اين گفتم ــ كه آمريكائی‌ها اظهار ‏خوشحالی كردند و گفتند كه فلانی اعتراف كرد كه تحريمها اثر گذاشته. بله، تحريمها بی‌اثر نبود؛ ‏ميخواهند خوشحالی كنند، بكنند. تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما ‏است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابسته‌ی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا ‏كنيم؛ دولتهای ما در برنامه‌های اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه ‏در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ ‏چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان “تكنوكرات” لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ‏ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامه‌ريزی كرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی يك كشور به يك ‏نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمركز پيدا ميكنند. بله، تحريمها اثر ‏گذاشت، منتها نه آن اثری را كه دشمن ميخواست؛ كه من حالا اين مسئله را شرح خواهم داد. اين در ‏مورد كار اقتصادی بود‎.‎

در عرصه‌ی سياسی هم در طول سال 91 سعی كردند ايران اسلامی را به تعبير خودشان در دنيا منزوی ‏كنند؛ يعنی دولتها را در رابطه‌شان و در نگاهشان به جمهوری اسلامی دچار تزلزل كنند و نگذارند ‏جمهوری اسلامی سياستهای خود را در سطح منطقه، در سطح جهان و در سطح كشورِ خود گسترش ‏دهد و اعمال كند. اين كار با شكست كامل روبه‌رو شد. در مسائل بين‌المللی سعی اينها اين بود كه ما ‏چون اجلاس غيرمتعهدها را در تهران داشتيم، كاری كنند كه اين اجلاس سست و سبك برگزار شود؛ ‏همه شركت نكنند، يا شركت فعال نكنند. درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند، اتفاق افتاد. دو ثلث ‏ملتهای جهان عضو جنش غيرمتعهدها هستند. سران كشورها در تهران شركت كردند، ‌مسئولان بلندپايه ‏شركت كردند. همه ايران را تحسين كردند، همه از پيشرفتهای علمی و فنّاوری و اقتصادی كشور اظهار ‏شگفتی كردند. همه در مقابل ملت ايران احساس تمجيد و تحسين كردند؛ اين را به ما هم گفتند، در ‏مصاحبه‌هايشان هم گفتند؛ به كشورهايشان هم كه برگشتند، اين را همه تصديق كردند. درست نقطه‌ی ‏مقابل آنچه كه دشمنان ملت ايران ميخواستند، اتفاق افتاد؛ نتوانستند تأثير بگذارند‎.‎
در زمینه‌ی سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریمها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ ‏بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. در روز بیست و دوم ‏بهمن، ملت ایران با حضور متراكم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی كه نسبت به اسلام و انقلاب ‏اسلامی و نظام اسلامی ابراز كردند، مشت محكمی بر دهان آنها زدند. در عرصه‌ی امنیتی هم تلاش ‏كردند امنیت كشور را به هم بزنند ــ كه تفاصیل آن را مسئولان در مصاحبه‌ها و در گفتار‌ها برای مردم ‏بیان كردند ــ اما در آنجا هم موفق نشدند. در زمینه‌ی سیاسی در منطقه، قدرت و نفوذ جمهوری ‏اسلامی را یك بار دیگر تجربه كردند. در مسائل منطقه‌ای كار به جائی رسید كه اعتراف و اقرار كردند ‏كه بدون حضور ايران و بدون رأی ايران، هيچ مشكل بزرگی در منطقه حل نخواهد شد. در قضيه‌ی ‏حمله‌ی رژيم صهيونيستی به غزه، حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در پشت صحنه موجب شد كه ‏خودشان اعتراف كردند كه در مقابل مبارزان فلسطينی شكست خوردند؛ گفتند ــ ما نگفتيم، آنها گفتند ‏و اصرار كردند ــ كه اگر چنانچه حضور جمهوری اسلامی نبود،‌ قدرت‌نمائی جمهوری اسلامی نبود، ‏مبارزان فلسطينی نميتوانستند در مقابل اسرائيل مقاومت كنند، چه برسد به اين كه اسرائيل را به زانو در ‏بياورند؛ كه در جنگِ هشت روزه فلسطينی‌ها توانستند اسرائيل را به زانو در بياورند، و اين اولين بار در ‏تاريخ تشكيل رژيم جعلی و غاصب صهيونيستی بود‎.‎

    گفتيم كه تلاشهای اينها بی‌اثر نبود؛ بله، بی‌اثر نبود، اما در كنار اثر منفی، يك اثر مثبت بزرگی هم كه ‏مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ يعنی تحريم موجب شد كه نيروهای درونی و ظرفيت عظيم ملت ايران ‏فعال شود، استعدادهائی بروز كند و كارهای عظيمی تحقق پيدا كند؛ كه اگر تحريم نبود، اين كارها ‏اتفاق نمی‌افتاد. ما به بركت تحريم توانستيم به كارهای بزرگی دست بزنيم؛ جوانان ما توفيقاتی به دست ‏بياورند كه اگر تحريم نبود، ما به اين توفيقات يقيناً دست پيدا نميكرديم. در زمينه‌ی كارهای زيربنائی ــ ‏كه بعد عرض خواهم كرد ــ در سال 91 پيشرفتهائی صورت گرفت كه در مقايسه‌ی با سالهای قبل هم، ‏سال 91 يك سال برجسته‌ای است. كارهای زيربنائيِ انبوهی صورت گرفت؛ در زمينه‌ی راه، در زمينه‌ی ‏انرژی، در زمينه‌ی كشف منابع جديد نفت، در زمينه‌ی كشف منابع جديد اورانيوم، در زمينه‌ی ايجاد و ‏توسعه‌ی نيروگاه و پالايشگاه و ده‌ها كار صنعتی بزرگ؛ كه اينها همه زيرساختهای اقتصادی آينده‌ی ‏كشور است. بله، ما اگر چنانچه اين زيرساختها را از قبل فراهم كرده بوديم، تحريم دشمن همين مقدار ‏اثر منفی را هم كه كرد، نميكرد. اين كارها را ما انجام داديم و توانستيم پابه‌پای دشمنی و تحريم ‏دشمنان، در جهت مثبت جلو برويم. كارهای بزرگی انجام گرفت؛ يك قلم، پيشرفتهای بزرگ علمی ‏در طول سال 91 است. در زمينه‌ی علم و فنّاوری كارهائی شد كه حقيقتاً چشم‌پُركن و برای انسانی كه ‏معتقد به آينده‌ی كشور است، خرسندكننده و خوشحال‌كننده است. يعنی همين سالی كه خواستند بر ‏ملت ايران سخت بگيرند، جوانان عزيز ما، دانشمندان ما ماهواره‌ی ناهيد را به فضا فرستادند؛ كاوشگر ‏پيشگام را با موجود زنده به فضا فرستادند؛ جنگنده‌ی فوق پيشرفته ساخته شد. اهميت هر كدام از اينها ‏به قدری است كه جا دارد يك ملت برای هر يك از اینها اظهار خوشحالی و خرسندی كند، برايش ‏سرود بسازند، جشنواره درست كنند. كارها چون متراكم است، درست تبليغ نميشود و خبررسانيِ ‏كاملی هم انجام نميگيرد. وقتی كه اين موجود زنده به فضا فرستاده شد و سالم برگشت، آنقدر اين ‏قضيه برای دانشمندان دنيا و ناظران بين المللی تعجب‌آور بود كه اول انكار كردند؛ ولی بعد كه ديدند ‏چاره‌ای نيست و حقايق و نشانه‌های درستی و واقعيت را مشاهده كردند، مجبور شدند كه قبول كنند‎.‎

در حوزه‌ی سلامت و مهندسی پزشكی كارهای بزرگی انجام گرفت كه مربوط به سلامت مردم است. ‏در زمينه‌ی زيست‌فنّاوری در منطقه اول شديم. كارهای تخصصی برجسته‌ای در اين زمينه انجام گرفت ‏و اقلام متعدد داروئی بر اين اساس توليد شد. اين همان سالی است كه بر ملت ايران سخت گرفتند، ‏برای اينكه او را از زندگی و از همه‌ی فرآورده‌های استعداد بشری محروم كنند. در همين سال، در ‏حوزه‌ی نانوفنّاوری ــ كه يك انقلاب در زمينه‌ی فنّاوری و صنعت است ــ رتبه‌ی اول را در منطقه پیدا ‏كردیم. در همین سال، در چندین حوزه‌ی علمیِ مهم، مقام اول تولید علم در منطقه بوديم. در ‏ركوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، در سرعت پیشرفت علمی، در سهم كشور در ‏تولیدات علمیِ كل جهان، شاهد پیشرفت بودیم. در مسابقات علمیِ فنّاورانه‌ی دانشجویان، كشور نسبت ‏به سال گذشته سی و یك درصد رشد داشت. در سال 91، تعداد دانشجو به قدری افزایش پیدا كرد ‏كه بیست و پنج برابر اول انقلاب، ما امسال دانشجو داریم. بیست و پنج برابر اول انقلاب، دانشجويان در ‏كشور مشغول تحصیل هستند. اینها پیشرفتهای عظیم ملت ایران است. در حوزه‌ی آب، در حوزه‌ی ‏محیط زیست، در سلولهای بنیادی، در انرژی‌های نو، در گیاهان داروئی، در انرژی هسته‌ای، كشور ‏توانست به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا كند. اینها همه مربوط به آن سالی است كه دشمنان ملت ایران ‏همه‌ی تلاش خود را بسیج كردند تا ملت ایران را از كار بیندازند‎.‎

   حوادث سال 91 درس بزرگی به ما میدهد؛ این درس این است كه یك ملت زنده از تهدید و فشار و ‏سختگیری دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد. برای ما و برای همه‌ی كسانی كه مسائل ايران را دنبال ‏ميكنند، معلوم شد كه آنچه برای يك ملت مهم است، تكيه به استعداد درونی خود، توكل به خدای ‏بزرگ، اعتماد به خود و عدم تكيه‌ی به دشمنان است؛ اين است كه ميتواند يك ملت را به جلو ببرد. ‏سال 91 برای ما يك ميدان رزمايش بود، يك ميدان تمرين بود. به كوری چشم دشمن، ما ملت ايران ‏فلج كه نشديم، در اين ميدان رزمايش توانستيم از خودمان برجستگی‌هائی را هم نشان دهيم. البته ‏ضعفهای خودمان را هم شناختيم؛ خاصيت رزمايش اين است. در يك تمرين رزمی و در يك ‏رزمايش، يك مجموعه‌ی رزمی، هم قوّتهای خود را ميشناسد، هم ضعفهای خود را ميشناسد و آنها را ‏برطرف ميكند. ما ضعفهای خودمان را هم شناختيم. ضعف ما در اقتصاد، كه به سختيِ معيشت ‏گروه‌هائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت ــ كه عرض كردم اين يكی از ضعفهای ‏ما است ــ بي اعتنائی به سياستهای كلان اقتصادی، و سياستها و تصميم‌گيری‌های پی‌در‌پيِ روزمرّه. ‏مسئولين كشور ــ مسولينِ امروز و بخصوص مسئولين آينده كه بعد از انتخاباتِ امسال بر سر كار خواهند ‏آمد ــ به اين نكته توجه كنند؛ كشور بايد سياست اقتصاديِ كلانِ روشن و مدوّن و برنامه‌ريزی‌شده ‏داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغيير و تبديلی در آن ايجاد كند‎.‎

درس بزرگ ديگر ما اين بود كه بنيه‌ی كشور قوی است. وقتی بنيه قوی شد، تأثيرات خصمانه‌ی ‏دشمنان به حداقل ميرسد. اگر مسئولين كه در اين كشور بزرگ و با اين بنيه‌ی قوی، مسئوليت را ‏پذيرفتند، با تدبير كار كنند، مديران با هم باشند، با هم فعاليت كنند ــ توصيه‌ای كه ما هميشه به مسئولين ‏و مديران كشور ميكنيم ــ با حزم و تدبير عمل كنند، آن وقت ميتوانيم از هر تهديدی يك فرصتی ‏بسازيم؛ همچنان كه در سال 91 از تهديدهای دشمن فرصت ساختيم و توانستيم به طرف جلو حركت ‏كنيم. آنچه كه مسئولين كشور و ملت عزيز ما در سال 91 انجام دادند، ان‌شاءالله بايد آثار آن در زندگی ‏مردم، در آينده و در سالهای بعد خود را نشان دهد و نشان خواهد داد‎.‎

البته اقتصاد مسئله‌ی مهمی است كه بنده در اين چند سال پی‌در‌پی بر روی آن تكيه كرده‌ام، اما تنها ‏مسئله هم مسئله‌ی اقتصاد نيست؛ امنيت كشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پيشرفتهای علمی ‏مهم است و اساس كار و زيربنای كار است ــ كه اگر چنانچه در كشور علم پيشرفت كند، همه‌ی ‏كارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای كشور مهم است، زيردست نبودن يك ‏ملت و ارباب نداشتن يك ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقه‌ای يك ملت و يك كشور پشتوانه‌ی ‏استقلال و امنيت كشور است و مهم است. در همه‌ی اين موارد، ما پيشرفت داشتيم؛ هم در زمينه‌ی ‏امنيت، هم در زمينه‌ی سلامت، هم در زمينه‌ی نفوذ بين‌المللی، هم در زمينه‌ی تسلط بر حوادث ‏گوناگونی كه بر كشور و بر منطقه جاری است‎.‎

ملت ما با پيشرفتها ثابت كرد كه در سايه‌ی آمريكا زندگی نكردن، به معنای عقب‌افتادگی نيست؛ اين ‏نكته‌ی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ــ در روزی كه استعمارِ مستقيم بود ــ و امروز ‏آمريكا، ميخواهند به ملتهای دنيا اثبات كنند كه اگر ميخواهيد زندگی خوب داشته باشيد و پيشرفت ‏كنيد، بايد زير سايه‌ی ما بيائيد. ملت ايران اثبات كرد كه اين حرف دروغ است. ملت ما ثابت كرد كه ‏وابسته نبودن به آمریكا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقب‌افتادگی نیست، بلكه موجب پیشرفت ‏است؛ دلیل واضح این است كه شما این سی سالِ جمهوری اسلامی را مقایسه كنید با سی سالِ بعضی ‏از كشورهائی كه در سایه‌ی آمریكا زندگی كردند، دل خودشان را به سالی دو سه میلیارد دلار كمك ‏آمریكا خوش كردند و تسلیم آمریكا شدند؛ ببینید آنها كجایند، ما كجائیم؟ هستند كشورهائی كه ‏خودشان را به دُم آمریكا بستند و دنباله‌روِ آمریكایند. سی سال تجربه در مقابل ما است. ببینید سی سالِ ‏جمهوری اسلامی چگونه گذشته است و جمهوری اسلامی و ملت ایران از كجا به كجا رسیده است، ‏آنها در چه وضعی هستند. هر كس این را مطالعه كند، خواهد فهمید كه وابسته نبودن به قدرتهای ‏بزرگ، برای یك ملت فرصت است، نه تهدید؛ و این فرصت را بحمدالله ملت ایران با قدرت خود، با ‏شجاعت خود، با هوشمندیِ خود به دست آورده است‎.‎

   دو موضوع لازم را در اینجا باید عرض كنم، كه اینها مربوط به آینده است: یك مسئله این است كه ما ‏در برنامه‌ریزی‌ها همیشه باید جلوتر از دشمن حركت كنیم. در مقابل فعالیت دشمن، كشور نباید در ‏حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه بايد نقشه‌ی دشمن را حدس زد و تشخيص داد و جلوتر از دشمن ‏عمل كرد. ما در يك مواردی اينجوری عمل كرديم، موفقيتش را ديديم؛ يك نمونه، همين مسئله‌ی ‏تأمين سوخت بيست درصدِ مورد نياز نيروگاه تحقيقاتی تهران است كه راديو‌داروهای مهمِ مورد نياز ‏كشور در آنجا توليد ميشود. اين نيروگاه كوچك احتياج داشت به سوخت بيست درصد، كه ما بيست ‏درصد را توليد نميكرديم و هميشه اين را از خارج تهيه ميكرديم. دشمنان ما فكر كردند كه از اين ‏فرصت استفاده كنند، اين نياز ملی را گرو بگيرند، برای اينكه جمهوری اسلامی را وادار كنند به قبول ‏تحميلها و تحكمهای خودشان؛ خواسته‌های خودشان را به اين وسيله تحميل كنند. جوانان ما، ‏دانشمندان ما، قبل از آنكه كار به نقطه‌ی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شده‌ی بيست ‏درصد را تهيه كنند و آن سوخت را تبديل كنند به صفحه‌ی مورد نيازی كه در آن نيروگاه لازم بود ‏تهيه شود. مخالفين ما حدس هم نميزدند كه ما بتوانيم اين كار را انجام دهيم؛ اما مسئولين كشور بوقت ‏متوجه اين نياز شدند، دست‌به‌كار شدند؛ استعداد ايرانی شكوفا شد، بُروز كرد و اين كار را با موفقيت ‏انجام داديم. آنها در حالی كه انتظار داشتند جمهوری اسلامی ملتمسانه از آنها سوخت بيست‌درصد را ‏درخواست كند، جمهوری اسلامی اعلام كرد كه ما سوخت بيست‌در‌صد را در داخل تهيه كرديم و ‏احتياجی به شما نداريم. اگر دانشمندان ما، مردان علمی ما، جوانان ما اين كار را نميكردند، ما امروز ‏بايد با اصرار، با التماس، با هزينه‌ی زياد، در مقابل كسانی كه دوست ما نيستند، ميرفتيم؛ يا سوخت ‏بيست‌درصد را درخواست ميكرديم، يا راديوداروها و محصول را درخواست ميكرديم. مسئولين كشور ‏پيش‌بينی كردند، بوقت فهميدند؛ آنچه را كه بايد انجام دهند، انجام دادند؛ لذا پيروز شديم. اين بايد ‏يك برنامه‌ای باشد برای همه‌ی مسائل اساسی كشور و همه‌ی نيازهای كشور‎.‎

دولتها، صنعتگران، كشاورزان، سرمايه‌داران و كارآفرينان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی ‏همه موظفند به اين وظيفه‌ی اخلاقيِ بزرگ، به اين وظيفه‌ی عاقلانه، كه پيش از نياز، خودشان را آماده ‏كنند و يك قدم جلوتر از نقشه‌ی دشمن حركت كنند. مديران اقتصادی، استادان دانشگاه، انجمنهای ‏علمی، پاركهای علمی و فنّاوری، همه‌ی اينها بايد پيش‌دستی را در كار علمی وجهه‌ی همت خودشان ‏قرار دهند؛ مقاله‌ی علمی مينويسند، در اين جهت باشد؛ پژوهش علمی ميكنند، در اين جهت باشد؛ كار ‏صنعتی ميكنند، كار فنی ميكنند، كار علمی ميكنند، همه در اين جهت باشد؛ مديران دولتی، مديران ‏دانشگاه‌ها، مديران علمی، آحاد ملت در اين جهت حركت كنند‎.‎

مطلب اول: وظيفه‌ی همه‌ی ما اين است كه سعی كنيم كشور را مستحكم، غير قابل نفوذ، غير قابل تأثير ‏از سوی دشمن، حفظ كنيم و نگه داريم؛ اين يكی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است كه ما مطرح ‏كرديم. در اقتصاد مقاومتی، يك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد بايد مقاوم باشد؛ ‏بايد بتواند در مقابل آنچه كه ممكن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگيرد، مقاومت كند. اين ‏مطلب اوّلی كه لازم بود عرض كنم‎.‎
مطلب دوم:  آمريكائی‌ها مرتب از راه‌های گوناگون به ما پيغام ميدهند كه بيائيد درباره‌ی مسئله‌ی ‏هسته‌ای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانی‌شان این را مطرح میكنند. مسئولین ‏بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها میگویند بیائید در كنار گفتگوهای 1+ 5 كه درباره‌ی ‏مسائل هسته‌ای بحث میكنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای ایران ‏بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ی ما نشان میدهد كه ‏گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا ‏كنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما ‏نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام ‏كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این ‏اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن كنم‎:‎
نکته اول:  یك مطلب این است كه آمریكائی‌ها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام ‏میدهند ــ كه ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است كه ما نگران ‏این نیستیم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، كه حالا هی اصرار میكنید ‏كه ما این قصد را نداریم. آن روزی هم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت ‏اعلام كردید، هیچ كاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید‎.‎
نكته‌ی دوم:  آمريكائی‌ها مرتب و پی‌در‌پی پیغام میدهند كه ما در پیشنهادِ مذاكره‌ی منطقی صادقیم؛ ‏یعنی صادقانه از شما میخواهیم كه مذاكره كنید و مذاكره‌ی منطقی بكنیم؛ یعنی مذاكره‌ی تحمیلی ‏نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفته‌ایم كه در پی سلاح هسته‌ای نیستیم، شما میگوئید باور ‏نمیكنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور كنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یك سخن منطقی و صادقانه را ‏قبول كنید، ما چرا باید حرفی را كه شما میزنید ــ كه خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول ‏كنیم؟ برداشت ما این است كه پیشنهاد مذاكره از سوی آمریكائی‌ها، یك تاكتیك آمریكائی و برای ‏فریب‌ دادن افكار عمومی است؛ افكار عمومی دنیا و افكار عمومی مردممان. باید شما ثابت كنید این ‏نیست. میتوانید ثابت كنید؟ ثابت كنید‎.‎
همین‌جا من این را بگویم كه از جمله‌ی تاكتیكهای تبلیغاتی اینها این است كه گاهی شایع میكنند كه از ‏طرف رهبری، كسانی با آمریكائی‌ها مذاكره كردند؛ این هم یك تاكتیك تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض ‏است. تا كنون از سوی رهبری، هیچ‌ كس با آنها مذاكره نكرده است. در چند مورد، در طول سالهای ‏متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها ‏مذاكره كرده‌اند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بوده‌اند كه خطوط قرمز رهبری ‏را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند‎. ‎
نكته‌ی سوم:  بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و كنجكاوی، برداشت ما این است كه آمریكا ‏مایل به تمام ‌شدن مذاكرات هسته‌ای نیست. آمریكائی‌ها دوست ندارند گفتگو‌های هسته‌ای تمام شود و ‏مناقشه‌‌ی هسته‌ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاكرات و حل این مشكل بودند، راه ‏حل، بسیار نزدیك و بسیار آسان بود. ایران در مسئله‌ی هسته‌ای، فقط میخواهد حق غنی‌سازیِ او ــ كه ‏حق طبیعی‌اش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان كشورهائی كه مدعی هستند، اعتراف كنند ‏كه ملت ایران حق دارد غنی‌سازی هسته‌ای را برای اهداف صلح‌آمیز در كشورِ خودش و به دست ‏خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است كه ما همیشه گفته‌ایم؛ آنها همین را ‏نمیخواهند‎.‎
آنها میگویند ما نگرانی داریم كه شما به سمت توليد سلاح هسته‌ای بروید ــ چندتا كشور هم بیشتر ‏نیستند، كه اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند “جامعه‌ی جهانی"! ــ میگویند جامعه‌ی جهانی ‏نگرانی دارد. نخیر، جامعه‌ی جهانی هیچ نگرانی‌ای ندارد. اكثر كشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی ‏هستند و از خواسته‌ی ما حمایت میكنند؛ چون خواسته‌ی بحقی است. آمریكائی‌ها اگر میخواستند مسئله ‏حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف كنند؛ ‏برای اینكه نگرانی‌ای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هسته‌ای را هم ‏اعمال كنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال اين نظارتها و مقررات نداشتيم. هر وقت نزدیك به راه ‏حل میشویم، آمریكائی‌ها یك سنگی می‌اندازند كه جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی‌ و ‏برداشتی كه من دارم، این است كه میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانه‌ای باشد برای فشار؛ كه آن ‏فشارها ــ همان طور كه خودشان گفتند ــ برای فلج ‌كردن ملت ایران است. البته به كوری چشم ‏دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد‎.‎
نكته‌ی چهارم و آخر در این مسئله این است كه اگر آمریكائی‌ها صادقانه میخواهند كار تمام شود، بنده ‏راه حل را ارائه ميدهم. راه حل اين است: آمريكائی‌ها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از ‏دشمنی با ملت ايران دست بردارند. پيشنهاد مذاكره، حرف منطقی و متين و مستدلی نيست؛ حرف ‏درست اين است. اگر ميخواهند مشكلات فی‌ما‌‌بين وجود نداشته باشد ــ كه ميگويند ما ميخواهيم بين ‏ايران و آمريكا مشكلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. سی و چهار سال است كه ‏دولتهای گوناگون آمريكا با فهم غلط از ايران و ايرانی، دشمنی‌های گوناگونی را با ما طراحی كرده‌اند. ‏از سال اول پيروزی انقلاب و تشكيل نظام اسلامی، اينها با ما دشمنی كردند؛ در زمينه‌ی امنيت، عليه ‏امنيت ما برنامه‌ريزی كردند؛ حركات خصمانه انجام دادند؛ عليه تماميت ارضی ما اقدام كردند؛ از ‏دشمنان ريز و درشت ما در طول سالهای متمادی هميشه حمايت كردند؛ عليه اقتصاد ملی ما فعاليت ‏كردند؛ از همه‌ی ابزارها عليه ملت ايران استفاده كردند؛ و در همه‌ی اينها هم بحمد‌الله شكست ‏خوردند؛ بعد از اين هم در مقابله‌ی با ملت ايران اگر اين دشمنی‌ها را ادامه دهند، شكست خواهند ‏خورد. بنابراين بنده مسئولان آمريكائی‌ را هدايت ميكنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه ميگردند، راه عاقلانه اين ‏است كه سياست خود را تصحيح كنند؛ عمل خود را تصحيح كنند و دست از دشمنی با ملت ايران ‏بردارند. اين بحث تمام شد‎.‎
يك بحث ديگری دارم كه بايد با اجمال آن را هم عرض كنم و آن، مسئله‌ی بسيار مهم انتخابات است. ‏انتخابات در كشور ما مظهر «حماسه‌ی سياسی» است. آنچه كه عرض كردم كه وظيفه‌ی ما است و ‏وظيفه‌ی قشرهای گوناگون بود كه انجام دهيم، مظهر «حماسه‌ی اقتصادی» بود. انتخابات، مظهر ‏‏«حماسه‌ی سياسی» است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری ‏اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثير يكايك مردم در انتخاب مديران ‏كشور است. انتخابات مظهر اراده‌ی ملی است، نماد مردم‌سالاری اسلامی است. ما كه مسئله‌ی ‏مردم‌سالاری اسلامی را در مقابل دموكراسيِ ليبرال غربی مطرح كرديم، مظهر مردم‌سالاری اسلامی ‏همين حضور مردم در انتخابات است. لذا به خاطر اهميتی كه انتخابات دارد، دشمنان ملت ايران هميشه ‏سعی كرده‌اند انتخابات را از شور و هيجان بيندازند؛ برنامه‌ريزی كردند كه مردم را از حضور در پای ‏صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد كنند، مردم را نااميد كنند. در طول سالهای مختلف كه ما ‏انتخابات داشتيم ــ چه انتخابات مجلس، و چه بخصوص انتخابات رياست جمهوری ــ هميشه دشمنان ‏ما سعی كردند اين انتخابات را بی‌‌رونق كنند؛ اين به خاطر اهميت انتخابات در كار كشور است‎.‎

من چند نكته را در باب انتخابات عرض ميكنم. البته دو ماه و اندی فرصت باقی است؛ اگر عمری بود، ‏باز در فرصتهای ديگر راجع به انتخابات مطالب ديگری را عرض ميكنم؛ فعلاً چند نكته را عرض ميكنم‎.‎
نكته‌ی اول اين است كه در درجه‌ی اول، گسترش مشاركت و حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات ‏اهميت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی ميتواند تهديدهای دشمنان را ‏بی‌اثر كند؛ ميتواند دشمن را نااميد كند؛ ميتواند امنيت كشور را تأمين كند. ملت عزيز ما در همه‌ی نقاط ‏كشور اين را بدانند؛ حضور گسترده‌ی آنها در پای صندوق رأی، در آينده‌ی كشور تأثير دارد؛ در ‏امنيت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همه‌ی مسائل مهم كشور تأثیر میگذارد. این نكته‌ی ‏اول؛ كه انتخابات باید به توفیق الهی، به كمك پروردگار، با همت ملت ایران، با مشاركت گسترده ‏تحقق پیدا كند‎.‎
نكته‌ی دوم: در انتخابات، همه‌ی سلیقه‌ها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شركت كنند؛ این، ‏هم حق همه است، هم وظیفه‌ی همه است. انتخابات مال یك سلیقه‌ی خاص، مال یك جریان فكری و ‏سیاسیِ خاص نیست. همه‌ی كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال كشور معتقدند، به ‏آینده‌ی كشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شركت كنند. رو ‏گرداندن از انتخابات، مناسب كسانی است كه با نظام اسلامی مخالفند‎.‎
نكته‌ی سوم:  در نهايت، رأی مردم تعیین كننده است. آنچه كه اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما ‏است. باید خودتان تحقیق كنید، ملاحظه كنید، دقت كنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به ‏اصلح برسید و اصلح را انتخاب كنید. رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بنده‌ی حقیر مثل بقیه‌ی مردم، یك ‏رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود. حالا ‏ممكن است آن كسانی كه صندوق دست آنها است، بعد باز كنند، خط اين حقير را بشناسند، بفهمند ‏بنده به چه كسی رأی دادم؛ اما تا قبل از رأی دادن، كسی مطّلع نخواهد شد. اينجور نيست كه كسی ‏بيايد نسبت بدهد كه رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نيست. اگر چنين نسبتی داده شد، اين نسبت ‏درست نيست. البته اين روزها با اين وسائل عجيبِ رسانه‌ايِ كنونی ــ‌ اين پيامكها و امثال اينها ــ ‏متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممكن است ‏يك نفر هزاران پيامك بفرستد. برای من گزارش دادند كه ممكن است در ايام انتخابات، روزی چند ‏صد ميليون پيامك رد و بدل شود. مراقب باشيد، تحت تأثير اين چيزها قرار نگيريد؛ نگاه كنيد، تشخيص ‏بدهيد، اصلح را بشناسيد و برای ادای تكليف، اسم او را به صندوق رأی بيندازيد. البته هر كسی و يا ‏فعالان سياسی ميتوانند ديگران را هم با نظر خودشان همرأی كنند ــ اين اشكالی ندارد ــ اما از حقير ‏كسی چيزی در اين زمينه نخواهد شنيد. در عين حال مردم ميتوانند به همديگر بگويند، سفارش كنند، ‏تأكيد كنند، توصيه كنند، يكديگر را توجيه كنند و به هم كمك كنند برای شناخت اصلح. به هر حال ‏آنچه كه ملاك عمل است، رأی آحاد مردم است‎.‎
نكته‌ی چهارم:  در مسئله‌ی انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون ‏تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ ‏همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند. ‏ممكن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد كه منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمكین كنم. ‏آنچه كه اكثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب كردند، باید همه تمكین كنند؛ همه باید زیر بار ‏بروند. خوشبختانه سازوكارهای قانونی برای رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این ‏راهكارهای قانونی استفاده كنند. این كه وقتی آنچه كه اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را ‏به شورش خیابانی دعوت كنیم ــ كه این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یكی از خطاهای جبران‌ناپذیر است. ‏این تجربه‌ای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یك چنین حوادثی خواهد ایستاد‎.‎
نكته‌ی آخر: این را همه بدانند كه آنچه ما برای رئیس‌جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از ‏امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیس‌جمهورِ ‏هر دوره‌ای باید امتیازات كسبی و ممكن‌‌الحصول رئیس‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را ‏نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیس‌جمهور ‏امروز، چه رئیس‌جمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همه‌ی ما همین جوریم؛ ‏نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط ‏قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین ‏كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، ‏دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در سلسله‌‌ی دولتهائی كه پشت سر ‏هم می‌آیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را ‏بفرستیم؛ هر كسی می‌آید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، ‏پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این كشور را اداره كرد. كشور، كشور بزرگی ‏است؛ ملت، ملت باعظمتی است؛ مسائل تشویق كننده و مبشّر، فراوان است؛ مشكلات هم بر سر راه هر ‏ملتی، و از جمله بر سر راه ما وجود دارد. آن كسانی كه آماده‌ی این میدان میشوند، بايد با كمال قوّت، ‏با كمال قدرت، با توكل به خدا، با اعتماد به توانائی‌های این ملت پیش بروند‎.‎

   پروردگارا! آنچه را كه به خیر و صلاح این كشور است، برای این ملت مقدّر بفرما. پروردگارا! قلب ‏مقدس ولی‌عصر را از همه‌ی ما خشنود كن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبه‌ی شهدا ‏را از ما خشنود و راضی بگردان. آنچه گفتیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به كرمت ‏از ما قبول كن‎.‎


والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته

 نظر دهید »

قدس، پاره تن اسلام است

23 مرداد 1391 توسط غیب اللهی


امام خميني(ره)  در پيامي به شرح زير آخرين جمعه ماه رمضان را روز قدس نامگذاري نمودند :‌

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مسلمين ايران و جهان من در طى ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم، که اکنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطينى شدت بخشيده است، و بويژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطينى، پياپى خانه و کاشانه ايشان را بمباران مى کند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مى خواهم که براى کوتاه کردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى کنم آخرين جمعه ماه مبارک رمضان را که از ايام قدر است، و مى تواند تعيين کننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب، و طى مراسمى همبستگى بينالمللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند.
از خداوند متعال پيروزى مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.


والسلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته

 2 نظر

روایت یک انتخاب...

14 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

… آن روزى كه در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضوان‌اللَّه‌عليه - آن روزِ اوّل كه بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث كردند چه كسى را انتخاب كنيم و بالاخره اسم اين بنده‌ى حقير به ميان آمد و اتّفاق كردند بر اين‌كه اين موجود حقير ضعيف را به اين منصب خطير انتخاب كنند، من مخالفت كردم؛ مخالفت جدّى كردم. نه اين‌كه مى‌خواستم تعارف كنم؛ نه. او خودش مى‌داند كه در آن لحظات در دل من چه مى‌گذشت. رفتم آن‌جا ايستادم و گفتم آقايان! صبر كنيد، اجازه بدهيد. اينها هم ضبط شده، موجود است. هم تصويرش هست، هم صدايش هست. شروع كردم به استدلال كردن كه مرا براى اين مقام انتخاب نكنيد. گفتم نكنيد؛ هر چه اصرار كردم، قبول نكردند. هر چه من استدلال كردم، آقايان، مجتهدين و فضلايى كه آن‌جا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم كه قبول نكنم؛ ولى بعد ديدم چاره‌اى نيست. چرا چاره‌اى نيست؟ زيرا به گفته‌ى افرادى كه من به آنها اطمينان دارم، اين «واجب» در من «متعيّن» شده است. يعنى اگر من اين بار را برندارم، اين بار بر زمين خواهد ماند. اين‌جا بود كه گفتم قبول مى‌كنم. چرا؟ چون ديدم بار بر زمين مى‌ماند. براى اين‌كه بار بر زمين نماند، آن را برداشتم. اگر كس ديگرى آن‌جا بود، يا من مى‌شناختم كه ممكن بود اين بار را بردارد و ديگران هم او را قبول مى‌كردند، يقيناً من قبول نمى‌كردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توكّل بر تو. خدا هم تا امروز كمك كرد. …

فرازی از بيانات در ديدار عمومى به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد (ع) 23/09/1373

 

آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسؤوليت بر دوش بنده‌ى كوچك ضعيف حقير گذاشته شد، براى خود من حتّى يك لحظه و يك آن از آنات گذشته‌ى زندگى، متوقع و منتظر نبود. اگر كسى تصور كند كه در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسؤوليت رياست قوّه‌ى اجرايى، حتّى يك لحظه در ذهن خودم خطور مى‌دادم كه اين مسؤوليت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه كرده است. من هميشه خودم را نه فقط از اين منصب بسيار خطير و مهم، بلكه حتّى از مناصبى كه به مراتب پايين‌تر از اين منصب بوده است - مثل رياست جمهورى و ديگر مسؤوليتهايى كه در طول انقلاب داشتم - كوچكتر مى‌دانستم.
يك وقتى خدمت امام(ره) اين نكته را عرض كردم كه گاهى نام من در رديف بعضى از آقايان آورده مى‌شود، در حالى كه در رديف آنها نيستم و من يك آدم كوچك و بسيار معمولى هستم. نه اين‌كه بخواهم تعارف كنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراين، چنين معنايى اصلاً متصور نبود.
البته در آن ساعات بسيار حساسى كه سخت‌ترين ساعات عمرمان را گذرانديم و خدا مى‌داند كه در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسؤوليت و احساس وظيفه، با فشردگى تمام، فكر و تلاش مى‌كردند كه چگونه قضايا را جمع‌وجور كنند. مكرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى‌آوردند، كه البته در ذهن خودم آن را رد مى‌كردم؛ اگرچه به نحو يك احتمال برايم مطرح مى‌شد كه شايد واقعاً اين مسؤوليت را به من متوجه كنند.
در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشكيل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض كردم: پروردگارا! تو كه مدبر و مقدر امور هستى، چون ممكن است به عنوان عضوى از مجموعه‌ى شوراى رهبرى، اين مسؤوليت متوجه من شود، خواهش مى‌كنم اگر اين كار ممكن است اندكى براى دين و آخرت من زيان داشته باشد، طورى ترتيب كار را بده كه چنين وضعيتى پيش نيايد. واقعاً از ته دل مى‌خواستم كه اين مسؤوليت متوجه من نشود.
بالاخره در مجلس خبرگان بحثهايى پيش آمد و حرفهايى زده شد كه نهايتاً به اين انتخاب منتهى شد. در همان مجلس، كوشش و تلاش و استدلال و بحث كردم، تا اين كار انجام نگيرد؛ ولى انجام گرفت و اين مرحله گذشت.
من همين الان خودم را يك طلبه‌ى معمولى و بدون برجستگى و امتيازى خاص مى‌دانم؛ نه فقط براى اين شغل باعظمت و مسؤوليت بزرگ، بلكه - همان‌طور كه صادقانه گفتم - براى مسؤوليتهاى به مراتب كوچكتر از آن، مثل رياست جمهورى و كارهاى ديگرى كه در طول اين ده سال داشتم. اما حالا كه اين بار را روى دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان كه خداى متعال به پيامبرانش توصيه فرمود: «خذها بقوّة».
براى اين مسؤوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مى‌كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم اين مسؤوليت را در حد وسع خودم - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاى اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم. اين تكليف من است، كه اميدوارم ان‌شاءاللَّه مشمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولىّ‌عصر(عج) و مؤمنين صالح باشم.

سخنرانى در مراسم بيعت ائمه‌ى جمعه‌ى سراسر كشور به اتفاق رئيس مجلس خبرگان 12/04/1368


… این جانب كه از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیك داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تا كنون باقی است ، جنابعالی را یكی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم وشما را چون برادری كه آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌كنید ، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید كه چون خورشید ، روشنی می ‌دهید.

(صحیفه‌ی نور - جلد 20 – صفه‌ی 456)

************************************************************
منبع:
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - دفترحفظ ونشرآثارحضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مدظله العالی) 
www.khamenei.ir


 نظر دهید »

کوچ باغبان.. مـهــــــربان...

14 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

سید علی کشید عَلَم عشق را به دوش
مردی که از قبیله خورشید پا گرفت
کشتی به گل نماند و گذشت از غروب ها
سکان به دست خویش که این ناخدا گرفت
حبل المتین درد شد آن مرد مشرقی
وقتی که زخم ، حجم زمین را فرا گرفت…


شخصيت ممتاز حضرت امام خمينی(ره)


شخصیت استثنایی و ممتاز
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بى‏نظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مى‏يابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مى‏فشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مى‏كنيم….


فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368


محو در اراده‌ی الهی و تکلیف شرعی

شخصيت امام تا حد بسيار زيادى به اهميت و عظمت آرمانهاى او مربوط مى‏شد. او با همت بلندى كه داشت، هدفهاى بسيار عظيمى را انتخاب مى‏كرد. تصور اين هدفها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مى‏پنداشتند آن هدفهاى والا، دست‏نيافتنى هستند؛ ليكن همت بلند و ايمان و توكل و خستگى‏ناپذيرى و استعدادهاى فراوان و تواناييهاى اعجاب‏انگيزى كه در وجود اين مرد بزرگ نهفته بود، به كار مى‏افتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پيش مى‏رفت و ناگهان همه مى‏ديدند كه آن هدفها محقق شده‏اند.
نقطه‏ى اساسى كار او، اين بود كه در اراده‏ى الهى و تكليف شرعى محو مى‏شد. هيچ چيز برايش غير از انجام تكليف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ايمان و عمل صالح بود. ايمانش به استحكام كوهها مى‏مانست و عمل صالحش با خستگى‏ناپذيرىِ باورنكردنى توأم بود. آن‏چنان در تداوم عمل صبور و كوشا بود كه انسان را دچار حيرت مى‏كرد. به همين خاطر، هدفهاى بزرگ قابل وصول شد و دست يافتن به قله‏ها امكان‌پذير گرديد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368

 

شخصیتی عظیم با جامع صفات

شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏ديد، عظمت بزرگان دين را باور مى‏كرد. ما نمى‏توانيم عظمت پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، سيّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقيه‏ى اوليا را حتّى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مى‏ديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دست‏نيافتنى است، و مشاهده مى‏كرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيدهاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مى‏كند و خودش را در مقابل آنها ذره‏يى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چه‏قدر بزرگ بودند.


فرازی بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368

 نظر دهید »

ضرورت اجرای حکم مرتد در بیانات امام و رهبر انقلاب

03 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

 

ضرورت اجرای حکم مرتد در بیانات حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری امام خمینی(س) ۲۳سال قبل درچنین‌روزی و ۱۷ روز پیش از صدور فتوای تاریخی وجوب اجرای حکم اعدام سلمان رشدی مرتد، نویسنده انگلیسی هندی‌الاصل کتاب کفرآمیز “آیات شیطانی” طی نامه‌ای خطاب به رئیس وقت سازمان صداوسیما، حکم اخراج، تعزیر و اعدام عوامل اهانت به حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در یک برنامه زنده رادیویی را صادر کردند.

به گزارش ظهور، موضوع مقابله فقهی با اهانت کنندگان به مقدسات اسلامی، پس از انقلاب اسلامی و با برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان سکاندار اجرای احکام دین، شکل دیگری به خود گرفت و دلهره عظیمی در دل استکبار جهانی و جبهه کفر افکند.

از جمله این قدرت‌نمایی‌ها استفاده از فقاهت برای اعمال قدرت و ارعاب در دل دشمن بود که مشابه تاریخی آن را در جریان تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی به‌عنوان مرجع علی‌الاطلاق شیعیان در عصر خود می‌توان یافت.

اما ماجرای صدور حکم ارتداد برای یک شهروند ایرانی از سوی امام خمینی(س) از این قرار بود که در همزمان با “روز مادر” سال ۱۳۶۷، رادیوی جمهوری اسلامی ایران در سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) طی برنامه‌ای زنده از مخاطبینش سؤال می‌کند الگوی شما به عنوان زن ایرانی کیست؟ به رغم نام بردن اکثر پاسخ دهندگان از حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان الگو، یکی از مخاطبان از “اوشین” به عنوان الگویش نام می‌برد و در پاسخ به گوینده که می‌پرسد فاطمه چرا الگوی شما نیست می‌گوید: «حضرت زهرا مال هزار و ۴۰۰ سال پیش است. ما یک الگوی امروزی می‌خواهیم…»

امام خمینی(س) تنها ساعاتی پس از پخش این مصاحبه و اطلاع از پخش زنده این برنامه از آنتن صدا و سیما، در نامه‌ای خطاب به محمد هاشمی، رئیس وقت این سازمان که بدون استفاده از واژگان محترمانه‌ای چون “جناب” و “محترم” و “با تشکر” و “موفق باشید” و… نوشته شده بود، رأساً عامل پخش برنامه را اخراج کرده و حکم تعزیر و اعدام این گونه نگاشتند:

«آقای محمد هاشمی
مدیرعامل صداوسیمای جمهوری اسلامی
با کمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه ۸ بهمن) از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج می گردد و دست‌اندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین درکار بوده است، بلاشک فرد توهین‌کننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسؤولان بالای صداوسیما خواهد شد. البته در تمامی زمینه‌ها قوه قضائیه اقدام می‌نماید.» (صحیفه نور، جلد ۲۱: صفحه ۷۶)

محمد هاشمی، رئیس وقت صداوسیما در گفت‌وگو با نشریه حضور شماره بهمن ۸۷ درباره این ماجرا می‌گوید: «رادیو به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها یک مصاحبه‌ای داشت. زمانی بود که ما اوشین را پخش می‌کردیم. از دختر خانمی می‌پرسند الگوی شما کیست؟ می‌گوید اوشین. گوینده می‌گوید الگوی شما باید حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها باشد چرا اوشین؟ می‌گوید: حضرت زهرا، مال هزار و ۴۰۰ سال پیش است. ما یک الگوی امروزی می‌خواهیم… برنامه، زنده بود و آقای جعفری‌جلوه که در رادیو بود آن را پخش کرده بود. امام به آقای میرعماد، دادستان عمومی دستور دادند که موضوع را بررسی کنند و اگر این برنامه با قصد پخش شده، افراد را اعدام کنند. چون توهین به حضرت زهرا سلام‌الله علیها بود.»

تنها ۱۷ روز پس از صدور این فتوا، امام خمینی(س) بار دیگر در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ دست به قلم برده و در چند سطر کوتاه با صدور حکم ارتداد و ضرورت اعدام سلمان رشدی و ناشران مطلع از محتوای کفرآمیز این کتاب، انقلابی دیگر برپا کردند.

فتوای اعدام سلمان رشدی ناشی از اهانت نامبرده به قرآن و پیامبر اسلام(ص) بود و بدین ترتیب دو حکم ارتدادی که از سوی حضرت امام(س) صادر شده بود متعلق به دو معصوم غیر امام بوده است.

حضرت امام(س) اگرچه در رساله خود، با تشریح شرایط ارتداد تأکید کرده‌اند: «مسلمانى که به یکى از دوازده امام(ع) دشنام دهد یا با آنان دشمنى داشته باشد، نجس است» و بدین ترتیب یکی از عوامل ارتداد را مشروط به دشنام‌دادن به یکی از دوازده امام(ع) کرده بودند، اما با ارسال نامه تاریخی خود خطاب به محمد هاشمی در اواخر عمر شریف‌شان و صدور حکم ارتداد برای شهروندی که اوشین را در الگو بودن به حضرت زهرا(ع) ترجیح داده بود، به‌گونه‌ای اعلام کردند که اهانت به هر یک از چهارده معصوم(ع) حتی اگر از امامان دوازده‌گانه نباشد و جمله بیان‌شده، ظاهر دشنام‌گونه نیز نداشته باشد می‌تواند مشمول حکم ارتداد شخص گوینده شود.

حضرت امام خمینی(س) علاوه بر این در یکی از دیدارهای خود رسماً اعلام کرده بودند: «آنکه اسلام را مسخره می‏کند اگر متعمّد باشد، مرتد فطری [یعنی مسلمانی است که کافر شده] است و زنش برایش حرام است؛ مالش هم باید به ورثه داده بشود؛ خودش هم باید مقتول باشد.» صحیفه امام خمینی(س)، جلد ۱۴، دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

امام خمینی(س) در کتاب تحریرالوسیله نیز در توضیح ارتداد فطری توضیح داده اند: «ارتداد فطری آن است که دست کم یکی از والدین شخص، پیش از انعقاد نطفه فرزند، مسلمان بوده باشد اما فرزند پس از سن بلوغ از اسلام خارج شود.»

از سوی دیگر، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری نیز در توضیح اصطلاحات فقهی فتاوای معظم له در باب تعریف مرتد فطری از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای آورده است:

«مرتد فطرى، کسى است که هنگام انعقاد نطفه او پدر یا مادرش مسلمان بوده اند و خودش نیز مسلمان بوده وسپس مرتد شده است.»

در سؤال ۳۳۷ از کتاب اجوبة الاستفتائات مقام معظم رهبری، در بخش “ولایت فقیه و حکم حاکم” نیز در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه «آیا مجازات‌هایى که براى مرتد و کفّار حربى وضع شده، از امور سیاسى و مسؤولیت‌‏هاى رهبرى‏ است یا اینکه مجازات‌هاى ثابتى تا روز قیامت هستند؟»
ایشان در پاسخ به این سؤال، طی فتوایی رسماً تأکید کرده‌اند: «حکمِ شرعىِ الهى است.»

امام‌ جمعه‌ تهران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌ای که ظهر تاسوعای سال ۱۳۷۹ ایراد کردند نیز توضیح مبسوطی درباره صدور حکم‌ قتل‌ برخی‌ افراد از سوی‌ پیامبر(ص‌) در صدر اسلام بیان فرموده و در ادامه با اشاره به صدور حکم‌ ارتداد سلمان‌ رشدی‌ از سوی‌ حضرت‌ امام(س‌)، به ضرورت بیان صریح و آشکار حکم ارتداد این قبیل افراد پرداختند.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین در خردادماه سال ۱۳۶۹ در دیدار جمعی از روحانیون، مسؤولان و اقشار مختلف مردم درباره ضرورت اجرای حکم سلمان رشدی مرتد، نویسنده کتاب آیات شیطانی تأکید کردند: «حکم امام در مورد سلمان رشدی بر آیات الهی متکی است و همانند آیات الهی مستحکم و غیر قابل خدشه است، این مسأله راه حل ساده ای دارد و گرهی نیست که باز نشود. سلمان رشدی یک مجرم است و حکم الهی باید در باره ی او به اجرا درآید. این مجرم را باید به دست مسلمانان انگلیسی بدهند تا حکم الهی در مورد او اجرا شود. سلمان رشدی موجودی است که بر حسب آیات الهی و احکام قطعی اسلامی به مجازات محکوم شده و این حکم باید در مورد او اجرا شود.»

در احکام اسلام آمده است که اگر مرتد فطری، مرد باشد علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبه اش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمی شود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال می پذیرد و نماز و عبادتش صحیح است اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. بر همین اساس بود که حضرت آیت الله خامنه‌ای، طی اطلاعیه‌ای که در سال ۱۳۶۹ در خصوص حکم اعدام نویسنده کتاب آیات شیطانی صادر کردند؛ خاطرنشان کردند: «حکم اسلام در مورد نویسنده کتاب آیات شیطانی همان‌گونه که حضرت امام رضوان‌الله تعالی فرمودند “اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد” ثابت است و چنین تشبثـاتی که با همیاری بعضی افراد به ظاهرمسلمان صورت می‌گیرد،‌ تغییری در این حکم الهی نخواهد داد.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در بهمن ماه سال ۱۳۷۱ در دیدار علما، فضلا، طلاب و روحانیون، طی سخنانی، حمایت دولت های اروپایی از سلمان رشدی مرتد را حاکی از توطئه غرب برای اهانت به اسلام دانسته و تصریح کرده بودند: «چگونه ممکن است دولت های اروپایی برای جانِ فرد مزدوری چون این نویسنده مرتد دل بسوزانند؟»

اکنون و با تکیه بر تجربه بزرگ تاریخی از فتاوای امام خمینی(س) درباره شهروند هتاک ایرانی و سلمان رشدی، به نظر می‌رسد “صدور حکم ارتداد” برای افراد مرتد، ابزاری قدرتمند در دست و قلم و بیان مراجع عظام تقلید است که می‌تواند سرنوشت کافران و مرتدان و دشمنان اسلام و قرآن و اهل‌بیت(ع) را به دوزخ ختم کند و به نظر می‌رسد با گستاخ‌تر شدن روزافزون دشمنان اسلام، این ابزار از کارآمدی بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده است.

 نظر دهید »

چرا حضرت امام فرمود : خرمشهر را خدا آزاد کرد .... ؟؟

01 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

 

«خرمشهر را خدا آزاد کرد»

خطاب امام (ره) به اصحاب غرور بود


“این مطلب مهم را که کرارا عرض کرده‌ام، تکرار می‌کنم که ملت عزیز مجاهد بویژه سلحشوران رزمنده مجاهد فی سبیل الله توجه داشته باشند که غرور از پیروزیها آفت بزرگی است که شیطان باطنی در بندگان خدا به وجود می‌آورد تا آنان را از راه حق منحرف کند، و در اثر آن خلق خدا را در کوشش برای مقاصد الهی سست کند، و اگر خدای نخواسته این حالت شیطانی در جبهه‌ها پیش آید، در پیروزیها وقفه حاصل، بلکه با مکر شیطانی ممکن است به شکست منتهی شود. و زمانی این آفت وجدان‌کش پیش می‌آید که انسان از خود و خداوند غافل شود و قدرت و پیروزیها را از خود بداند، و منشأ اصلی آن که ازمه امور را دردست دارد و هرچه کمال و قدرت و جمال است از اوست را از یاد ببرد. ملت عزیز و قوای مسلح رزمنده در طول این انقلاب و این جنگ لمس نموده‌اند که اگر مددهای الهی و عنایات خاص خداوند قادر نبود، هرگز در ما قدرت مقابله با رژیم شیطانی تا دندان مسلح و متکی به قدرتهای جهانی نبود. ولی از آنجایی که ملت با تحولی الهی به انقلابی اسلامی متکی به معنویات دست زد، توانست آن قدرت بزرگ منطقه را درهم بشکند، و در جنگ نابرابر از حیث تسلیحات و کمکهای بیدریغ شرق و غرب و منطقه،‌ اینهمه پیروزیهای اعجازآمیز را نصیب ایران و اسلام نماید. ما نباید فتحهای بزرگ مثل خرمشهر را از یاد ببریم که دشمن با همه تجهیزات در سنگرهای بسیار محکم باعده و عدد بسیار کمین کرده بود، و در مقابل عده‌ای از سلحشوران متعهد اسلام از بیابان باز به آنان تاخته، و خداوند آنچنان رعب و وحشت را بر دشمنان ما غلبه داد که با اسارت هزاران نظامی و غنیمتهای بسیار، باقیمانده اشرار با فضاحت تمام رو به فرار گذاشته و شهرها را رها کردند.

رزمندگان عزیز ما نباید این پیروزی معجزه‌آسا را جز با مددهای الهی ببینند و اگر چنین شد، غرور آنها خلاصه می‌شود در اینکه ما مورد عنایت قادر متعال هستیم و از خود چیزی نداریم و آنچه داریم از اوست و باید به راه او نثار کنیم. و اینجاست که خداوند عنایات خود را ادامه می‌دهد، و شما سلحشوری و جنگ شرافتمندانه را برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی ادامه می‌دهید، و به خواست قادر متعال به پیروزی نهایی دست خواهید یافت.”

( صحیفه امام جلد 17 صفحات 318 و 319 )

آنچه در بالا آمد پیام امام خمینی (ره) به مناسبت 22 بهمن سال 1361 بود، یعنی هشت ماه پس از آزادسازی خرمشهر. حال که 29 سال از این پیروزی بزرگ می گذرد، فرصت مناسبی است تا از خود بپرسیم :

چرا امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد؟

شاید خواندن این سطور برای جوانان این دوره قابل هضم نباشد، اما این یک حقیقت است و آن اینکه جوانان دیروز ، وقتی برای دفاع از کیان ملت و کشور اسلحه به دست گرفته و در خطوط نبرد حاضر شدند، هیچگاه به پیروزی در عملیاتی نیاندیشیدند. آنان یک جمله را همواره با خود تکرار می کردند و آن اینکه ما مامور به انجام تکلیف هستیم نه حصول نتیجه. و صد البته که این تفکر با هیچ یکی از معیارهای مادی و عقلی قابل سنجش نیست.
این تفکر ، معنای همان جمله عزیز سفر کرده ما است که : ” هر چه کمال و قدرت و جمال است از اوست. ” بچه های قدیم جنگ خود را قطره ای از خیل لشکریان خدا می دانستند که برای رضای او می جنگند. فتح و نصرت یا شکست را نیز هدیه ای از جانب حق تعالی می دیدند . این فرهنگ و اعتقاد به رهبری نظام بود که ملت ایران را در بزرگترین جنگ معاصر سربلند کرد.

بی گمان پیروزیهای بزرگ ، آفت های بزرگی نیز به دنبال دارد. در فرهنگ حضرت روح الله ، غرور ام الفساد است. ایشان فتح خرمشهر را هدیه خداوند دانستند تا نسل حاضر و نسل های آینده بدانند فقط زمانی خداوند هادی یک ملت به سوی رستگاری است که دلها و چشمها به سوی آسمان باشد.

وقتی غرور در انسان ریشه بگیرد دیگر خدا نیست ، شیطان راهنمای اوست .نگاهی عمیق به جریانات اخیر در کشور نشان می دهد که ریشه بسیاری از ولایت گریزی ها آن هم در سطوح بالای مدیریتی کشور، ناشی از غروری است که گریبان برخی از آدمها را گرفته است.

امامی که با رهبری یک انقلاب و پیروزی آن، معادلات دنیایی را برهم زد و ملتی را با دستی خالی از بزرگترین معرکه نظامی جهان به سلامت بیرون آورد، هیچگاه نگفت که اگر من نباشم ادامه این راه چنین می شود و چنان. او هیچگاه دستاوردهای بزرگ ملت ایران را به نام خود ننوشت چرا که چشم و دلش هماره به سوی آسمان بود.

شاید بزرگترین مخاطبان این جمله امام که : “خرمشهر را خدا آزاد کرد"، اصحاب غرور در عصر حاضر و همه اعصار باشند.

 1 نظر

طلوع آفتاب خمین

23 اردیبهشت 1391 توسط غیب اللهی

 

امشب، ستاره دنباله داری در آسمان روزگار درخشید.

گویا اتفاق شگرفی در راه است!

شاید یک معجزه؛ معجزه قرن، امشب رخ دهد.

و خمین، میزبان این حادثه بزرگ.

انگار همه شهر ـ تمام دیوارها، خانه ها و کوچه ها ـ می دانند و از وقوع این اتفاق آگاهند.

نسیم انتظاری شیرین، در تار و پود خُمین می وزد.

امشب، ستاره ای در آسمان خمین می درخشد؛

ستاره روح اللّه !

و خدا دمید از روح خود، بر یک پیکر مطهّر و انسانی آفریده شد.

این صدای گریه نوزادی است که می خواهد تاریخ را دگرگون کند.

این یک چشمه از کوثر است که بر بستر زمانه جاری شد.

این یک پرتو از نور خداست، که از در و دیوار خمین تجلّی کرد؛

این روح اللّه است.

… و روح اللّه به دنیا پلک گشود و چه عمیق نگاه کرد و چه خوب فهمید آن چه را که باید می فهمید!

لحظه لحظه، روح بزرگ خود را به خوبی ها پیوند زد.

بزرگ شد؛ آن قدر بزرگ که تقدیر ملّتی را عوض کرد.

ابراهیم دوباره متولّد شد تا این بار، در هیبت خمینی، بت ها را بشکند.

نوح دوباره ظهور کرد، تا کشتیِ نجات ملّت ایران شود.

موسی دوباره آمد، تا این بار، سامریِ زمانه ـ طاغوت ـ را رسوا کند.

و خدا خمینی را این گونه می خواست.

و خدا می خواست، روح اللّه بیاید و انقلابی عظیم را رهبری کند.

 نظر دهید »

میلاد حضرت امام خمینی (رحمه الله)، بنیانگذار کبـــیـــر انقلاب اسلامی ایران

23 اردیبهشت 1391 توسط غیب اللهی


همراه ملکه عظیم عرش




میلاد باغـبان پیــرلاله های به خون خفته انقلاب اسلامی، سلاله پاک حضرت زهــــرا (سلام الله علیها)، حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) بر تمام دوستداران و عاشقانش، مبــــــــــــارک!



سلطان ماربه دوش، امشب به نعره ای بر آمده از وحشت، تختِ سلطنتِ قاجاری خویش را برآشفته است. گویی خوابِ فریدونِ ناجی، لحظه ای آرام نمی گذاردش! آری! بی شک، هر بار که ظلم اهریمنی ضحّاکی دیگر بر زمین مستولی شود، فریدونی دوباره متولّد خواهد شد و این بار، این کودک، مردی است از سلاله روشن و جاودان رسولی عظیم.

مهتاب را بار دیگر پوشانده اند، پس امشب ستاره ای دیگر هبوط خواهد کرد تا جنگلِ تاریک را از بوی تعفّن بزداید و نوری دوباره، بر سطحِ غبار گرفته این خاک، جاری سازد؛ پس لبریزترین آبشارهای این سرزمین، جشن گرفته اند، خوب اگر گوش بسپاری، بی شک نوای هلهله را خواهی شنید.

خوب اگر پلک بگشایی، خورشید نیمه شبان را خواهی دید.

از شرق بر نمی آید تا در غرب فرو رود.

خورشیدی که از مرکز آسمان طلوع می کند؛ باور نمی کنید؟ خواهید دید، چشم اگر بگشایید.

من پیرمردِ عبا به دوشی را می بینم، چونان نگینی سنگین، در حلقه هزاران اسیری که خود، یوغ از ایشان برداشته است.

پیرمردی ایستاده بر مزار صدها سفر کرده ای که به نام آزادی و ایمان، بارِ سفر بسته اند.

آن که امشب زاده می شود، در شب تولد ملکه عرش نشین هستی، فاطمه.

پس آیا کدام شب، عزیزتر می تواند باشد برای تولد یک حادثه؟ باور نمی کنید؟ خواهید دید، چشم اگر بگشایید.

آن چه که نمی تواند دروغ باشد و جعلی، نور است؛ نوری که چشمِ بعضی را می نوازد و چشمِ بعضی را می سوزاند. چشم باز کنید تا ببینید با چشم شما چه خواهد کرد؟

من از خورشیدی سخن می گویم که از شرق بر نمی آید تا در غروب فرو رود؛ از مرکز آسمان طلوع خواهد کرد. باور نمی کنید؟ خواهید دید، چشم اگر بگشایید.

سلطان مار به دوش را بگویید که به زودی سر خواهد رسید؛ دورانِ عصیان و سرکشی را می گویم.

مگر زمین، تا کجا می تواند به سمت گناه بتازد؟

اژدهای جادوگران سیاه، بال های ضعیفی دارد و طلسم تیرگی را یک رشته نور باریک هم می تواند بشکافد…

و اینک، نه یک رشته نور، که خورشیدی درخشان از زنجیره ستارگانِ بزرگِ کهکشان های نزدیک، زاده می شود.

باید دانست، هر جا که ضحّاک مار به دوشی از زمین بروید، بی شک، فریدون بزرگ نیز از راه آسمان خواهد رسید. باور نمی کنید…؟

خواهید دید….

چشم، اگر بگشایید…!

 

 2 نظر

ساعت ظهورآقا نزدیک است

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • مذهبی
  • فرهنگی
  • سیاسی
  • علمی
  • اخبار مدرسه
  • ولایت و رهبری
  • دفاع مقدس
  • ادبی
    • اشعار و غزلیات
    • قطعه ادبی
    • دلنوشته ها
  • صوتی- تصویری-کلیپ
    • مولودی
    • مداحی
    • سخنرانی
  • مناسبت ها

آمار سایت

خرید شارژ ایرانسل
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس