مدرسه علمیه فاطمیه(س) خورموج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

روایت یک انتخاب...

14 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

… آن روزى كه در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضوان‌اللَّه‌عليه - آن روزِ اوّل كه بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث كردند چه كسى را انتخاب كنيم و بالاخره اسم اين بنده‌ى حقير به ميان آمد و اتّفاق كردند بر اين‌كه اين موجود حقير ضعيف را به اين منصب خطير انتخاب كنند، من مخالفت كردم؛ مخالفت جدّى كردم. نه اين‌كه مى‌خواستم تعارف كنم؛ نه. او خودش مى‌داند كه در آن لحظات در دل من چه مى‌گذشت. رفتم آن‌جا ايستادم و گفتم آقايان! صبر كنيد، اجازه بدهيد. اينها هم ضبط شده، موجود است. هم تصويرش هست، هم صدايش هست. شروع كردم به استدلال كردن كه مرا براى اين مقام انتخاب نكنيد. گفتم نكنيد؛ هر چه اصرار كردم، قبول نكردند. هر چه من استدلال كردم، آقايان، مجتهدين و فضلايى كه آن‌جا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم كه قبول نكنم؛ ولى بعد ديدم چاره‌اى نيست. چرا چاره‌اى نيست؟ زيرا به گفته‌ى افرادى كه من به آنها اطمينان دارم، اين «واجب» در من «متعيّن» شده است. يعنى اگر من اين بار را برندارم، اين بار بر زمين خواهد ماند. اين‌جا بود كه گفتم قبول مى‌كنم. چرا؟ چون ديدم بار بر زمين مى‌ماند. براى اين‌كه بار بر زمين نماند، آن را برداشتم. اگر كس ديگرى آن‌جا بود، يا من مى‌شناختم كه ممكن بود اين بار را بردارد و ديگران هم او را قبول مى‌كردند، يقيناً من قبول نمى‌كردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توكّل بر تو. خدا هم تا امروز كمك كرد. …

فرازی از بيانات در ديدار عمومى به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد (ع) 23/09/1373

 

آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسؤوليت بر دوش بنده‌ى كوچك ضعيف حقير گذاشته شد، براى خود من حتّى يك لحظه و يك آن از آنات گذشته‌ى زندگى، متوقع و منتظر نبود. اگر كسى تصور كند كه در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسؤوليت رياست قوّه‌ى اجرايى، حتّى يك لحظه در ذهن خودم خطور مى‌دادم كه اين مسؤوليت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه كرده است. من هميشه خودم را نه فقط از اين منصب بسيار خطير و مهم، بلكه حتّى از مناصبى كه به مراتب پايين‌تر از اين منصب بوده است - مثل رياست جمهورى و ديگر مسؤوليتهايى كه در طول انقلاب داشتم - كوچكتر مى‌دانستم.
يك وقتى خدمت امام(ره) اين نكته را عرض كردم كه گاهى نام من در رديف بعضى از آقايان آورده مى‌شود، در حالى كه در رديف آنها نيستم و من يك آدم كوچك و بسيار معمولى هستم. نه اين‌كه بخواهم تعارف كنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراين، چنين معنايى اصلاً متصور نبود.
البته در آن ساعات بسيار حساسى كه سخت‌ترين ساعات عمرمان را گذرانديم و خدا مى‌داند كه در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسؤوليت و احساس وظيفه، با فشردگى تمام، فكر و تلاش مى‌كردند كه چگونه قضايا را جمع‌وجور كنند. مكرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى‌آوردند، كه البته در ذهن خودم آن را رد مى‌كردم؛ اگرچه به نحو يك احتمال برايم مطرح مى‌شد كه شايد واقعاً اين مسؤوليت را به من متوجه كنند.
در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشكيل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض كردم: پروردگارا! تو كه مدبر و مقدر امور هستى، چون ممكن است به عنوان عضوى از مجموعه‌ى شوراى رهبرى، اين مسؤوليت متوجه من شود، خواهش مى‌كنم اگر اين كار ممكن است اندكى براى دين و آخرت من زيان داشته باشد، طورى ترتيب كار را بده كه چنين وضعيتى پيش نيايد. واقعاً از ته دل مى‌خواستم كه اين مسؤوليت متوجه من نشود.
بالاخره در مجلس خبرگان بحثهايى پيش آمد و حرفهايى زده شد كه نهايتاً به اين انتخاب منتهى شد. در همان مجلس، كوشش و تلاش و استدلال و بحث كردم، تا اين كار انجام نگيرد؛ ولى انجام گرفت و اين مرحله گذشت.
من همين الان خودم را يك طلبه‌ى معمولى و بدون برجستگى و امتيازى خاص مى‌دانم؛ نه فقط براى اين شغل باعظمت و مسؤوليت بزرگ، بلكه - همان‌طور كه صادقانه گفتم - براى مسؤوليتهاى به مراتب كوچكتر از آن، مثل رياست جمهورى و كارهاى ديگرى كه در طول اين ده سال داشتم. اما حالا كه اين بار را روى دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان كه خداى متعال به پيامبرانش توصيه فرمود: «خذها بقوّة».
براى اين مسؤوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مى‌كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم اين مسؤوليت را در حد وسع خودم - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاى اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم. اين تكليف من است، كه اميدوارم ان‌شاءاللَّه مشمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولىّ‌عصر(عج) و مؤمنين صالح باشم.

سخنرانى در مراسم بيعت ائمه‌ى جمعه‌ى سراسر كشور به اتفاق رئيس مجلس خبرگان 12/04/1368


… این جانب كه از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیك داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تا كنون باقی است ، جنابعالی را یكی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم وشما را چون برادری كه آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌كنید ، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید كه چون خورشید ، روشنی می ‌دهید.

(صحیفه‌ی نور - جلد 20 – صفه‌ی 456)

************************************************************
منبع:
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - دفترحفظ ونشرآثارحضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مدظله العالی) 
www.khamenei.ir


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: عمومی, ولایت و رهبری, مناسبت ها لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

ساعت ظهورآقا نزدیک است

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • مذهبی
  • فرهنگی
  • سیاسی
  • علمی
  • اخبار مدرسه
  • ولایت و رهبری
  • دفاع مقدس
  • ادبی
    • اشعار و غزلیات
    • قطعه ادبی
    • دلنوشته ها
  • صوتی- تصویری-کلیپ
    • مولودی
    • مداحی
    • سخنرانی
  • مناسبت ها

آمار سایت

خرید شارژ ایرانسل
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس