نو بهار مبــارک!
28 اسفند 1391 توسط غیب اللهی
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـدی چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریـدی
سال نومی شود. زمین نفسی دوباره می کشد.
برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره…من…تو…ما…
کجا ایستاده اییم؟ سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟
پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
زمین، سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد!
و چون همیشه امیدوار و سال نومبارک…!