مدرسه علمیه فاطمیه(س) خورموج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حوزه علمیه فاطمیه(علیها سلام) خورموج

این وبلاگ متعلق است به حوزه علمیه خواهران فاطمیه خورموج،


لطفا جهت انتشار فرهنگ ناب تشیع ما را از نظرات سازنده خویش بهره مند سازید.


«یا علی»

برگزاری مراسم اعتکاف در شهر خورموج

23 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

حوزه علمیه فاطمیه خورموج برگزار کرد…

به حول و قوه الهی مراسم معنوی اعتکاف امسال با توجه به نظرخواهی که از معتکفین(تعداد 320 نفر خواهران در مکان مسجد امیرالمومنین(علیه السلام)) بزرگوار انجام گردید، رضایت بخش بود. شایان به ذکر است که تمام مدیریت داخلی و مدیریت فرهنگی اعتکاف امسال بر عهده حوزه علمیه خواهران در قسمت بانوان واگذار گردیده شده بود.
این مراسم با افتتاحیه ای که حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا مصلح امام جمعه محترم شهرستان دشتی و ریاست محترم ستاد برگزاری اعتکاف حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا توکلیان آغاز گردید.

سخنران این مراسم حضرت حجه الاسلام و المسلمین دکتر عبدالهی اعزامی از قم بودند. سخنان ارزشمندی را در مورد سه موضوع هر کدام در یک روز به ترتیب موارد زیر بیان فرمودند:

اهمیت مراسم معنوی اعتکاف
جایگاه والای نماز
مضرات اینترنت و ماهواره و تأثیرات آن بر خانواده و جوانان

تمام همت مدیریت فرهنگی بر این بود که امسال به تصحیح نماز و احکام غسل و وضوی معتکفین گرامی پرداخته شود و خواهران طلبه سوالاتی که معتکفین در این زمینه دارند، پاسخگو باشند.
در این سه روز سلسله حلقه های معرفتی و دینی برای پنج مقطع سنی(ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاهی و بزرگسالان) با کارشناسانی که از خود حوزه انتخاب گردید، پاسخگوی سوالات و شبهات بزرگواران بودند. دو ویژه برنامه به مناسبت میلاد مولود کعبه، حضرت علی(علیه السلام) و شهادت ام المصائب، حضرت زینب کبری(علیها سلام) به صورت ویژه از طرف خواهران طلبه برگزار گردید. در روز آخر، اعمال ام داوود و اختتامیه به فضای معنوی مجلس دو صد چندان افزود. انشاء الله که این اعتکاف مورد رضایت حق تعالی واقع گردیده شده باشد.

عکس های مربوط به مراسم…

 

 

 1 نظر

کوتاه با بی بی حضرت زینب (س)

17 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

 

اشک های زینب که عمری در سوگ عشق و حق ریخته بود، امشب به لبخند سبز می رسند.

آه زینب، تمام خستگی هایت را از امشب در آغوش خدا از یاد ببر !

کاروان زینب که سال های سال در مسیر اندوه در رفتن بود، امشب به سر منزل آرام رسید.

به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.

آه از نماز شب نشسته و قامت نا گهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !…آه از دل زینب !

چقدر خدا دلتنگ زینب بود ! اینک که به سوی او می شتابد، خدا سخت در آغوشش خواهد گرفت.

زینب، فرزند امام عارفان بود، پس چگونه عقیله بنی هاشم نباشد ؟

آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.

تمام شیر زنان روزگار، هر چه فریاد اعتراض را از حنجره تو وام می گیرند.

تمام زمین وزمان بر کربلا می گریند و تمام کربلا بر زینب.

سلام بر نماز شبی که حسین(ع) از توالتماس دعا دارد !

سلام بر مادری که برتمام شهیدان کربلا مویه کرد جز بر فرزندان خویش!

آنجا که نام صبر بر زبان می آید، انگشت ها، شکیبایی زینب را نشانه می روند.

زینب، دنیای پس از حسین را تاب نیاورد؛ اینک اورا به آسمان ها ببریدای فرشتگان محرم !


 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت

از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود

در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ

در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام

در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود

در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود

«قادر طهماسبی »

 

 نظر دهید »

وفات بانوی قهرمان اهل البیت(ع)، حضرت زینب کــبــری (سلام الله علیها)

17 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

 

حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود در ضمن سفری که به همراه همسر گرامی شان عبدالله بن جعفر به شام بودند به لقاءالله پیوستند و بدن مطهر ان بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید. زینب (س) که از همه سو نسبش به معصومین می رسد، مستعلی است که راه پیش روی آنان که می خواهند در راه عقیده شان انقلاب کنند، روشن ساخت. او که روح ظلم ستیزی را از مادرش فاطمه زهرا و پدرش حیدر کرار به ارث می برد، در راه افشای ظلم و احقاق حق، با کلام غرّای خویش از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نمیورزید.


 

در تداوم نهضتی که حضرت زهرا در حمایت از امام معصوم زمان خویش و انقلاب علیه باطل در پیش گرفت، حضرت زینب (س) نیز در واقعه کربلا، دوشتادوش امام معصوم حضور داشت و پس از شهادت او نیز پیام قیامش را دبه گوش تمام جهانیان ابلاغ کرد.

حضرت زینب (س) هنگامی که به سال های تشکیل زندگی نزدیک شد، از این امر پسندیده الهی سرباز نزد؛ امّا در ازدواج با پسر عموی خویش شرطی بسیار نیکو قرار داد: اینکه هرگز و در هیچ لحظهای از برادرش اباعبد الله جدا نشود.

نقش آن حضرت در قیام عاشورا، صرفاً نباید از دیدگاه احساسی و روابط نَسَبی تحلیل کرد؛ بلکه در آن واقعه، حضرت زینب خود را فردی می بیند که باید از جان امام خویش محافظت کند و در رکاب او باشد در آن حادثه و مصیبت مهیب که تمام بار غم و اندوه، بر دوش حضرت زینب (س) بود و او باید آغوش تسکین خود را به روی تک تک بازندگان عاشورا می گشود، ودر مقام الگو و مقتدای تمام حاضرین صحنه عاشورا قرارداشت به همین لحاظ، هرگز لحظهای زیر بار غم و ماتم قامت خم نکرد و آزادگی و غرور و حیا و عفت خویش را از یاد نبرد. او بهترینم نمونه برای زنان آزاده و خدا جوی روزگار است.

برای حضرت زینب القاب فراوانی ذکر کرده اند؛ از جمله ان می توان: «عقیله بنی هاشم »، «ام المصائب »، « عارفه»، «عامله »،«زاهده »،«باکیه»، و «صدیقه صغری » را نام برد.

در بیان مقام علمی آن حضرت همین بس که ایشان در زمان اقامت پدر بزرگوارش در کوفه، برای زنان، مجلس تفسیر قرآن بر پا می کرد و در زمان بیماری امام سجاد(ع) مردم برای پاسخ سوالات شرعی خود، مرجعی جز حضرت زینب نداشتند.[164]

پیام عاشورا که توسط حضرت زینب به تمام زنان روزگار ابلاغ می شود، شناخت رسالت سیاسی و پشتیبانی از مبارزه شهیدان،تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی و شهید پروری و تربیت نسلی شهادت طلب است.

 نظر دهید »

روایت یک انتخاب...

14 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

… آن روزى كه در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضوان‌اللَّه‌عليه - آن روزِ اوّل كه بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث كردند چه كسى را انتخاب كنيم و بالاخره اسم اين بنده‌ى حقير به ميان آمد و اتّفاق كردند بر اين‌كه اين موجود حقير ضعيف را به اين منصب خطير انتخاب كنند، من مخالفت كردم؛ مخالفت جدّى كردم. نه اين‌كه مى‌خواستم تعارف كنم؛ نه. او خودش مى‌داند كه در آن لحظات در دل من چه مى‌گذشت. رفتم آن‌جا ايستادم و گفتم آقايان! صبر كنيد، اجازه بدهيد. اينها هم ضبط شده، موجود است. هم تصويرش هست، هم صدايش هست. شروع كردم به استدلال كردن كه مرا براى اين مقام انتخاب نكنيد. گفتم نكنيد؛ هر چه اصرار كردم، قبول نكردند. هر چه من استدلال كردم، آقايان، مجتهدين و فضلايى كه آن‌جا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم كه قبول نكنم؛ ولى بعد ديدم چاره‌اى نيست. چرا چاره‌اى نيست؟ زيرا به گفته‌ى افرادى كه من به آنها اطمينان دارم، اين «واجب» در من «متعيّن» شده است. يعنى اگر من اين بار را برندارم، اين بار بر زمين خواهد ماند. اين‌جا بود كه گفتم قبول مى‌كنم. چرا؟ چون ديدم بار بر زمين مى‌ماند. براى اين‌كه بار بر زمين نماند، آن را برداشتم. اگر كس ديگرى آن‌جا بود، يا من مى‌شناختم كه ممكن بود اين بار را بردارد و ديگران هم او را قبول مى‌كردند، يقيناً من قبول نمى‌كردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توكّل بر تو. خدا هم تا امروز كمك كرد. …

فرازی از بيانات در ديدار عمومى به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد (ع) 23/09/1373

 

آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسؤوليت بر دوش بنده‌ى كوچك ضعيف حقير گذاشته شد، براى خود من حتّى يك لحظه و يك آن از آنات گذشته‌ى زندگى، متوقع و منتظر نبود. اگر كسى تصور كند كه در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسؤوليت رياست قوّه‌ى اجرايى، حتّى يك لحظه در ذهن خودم خطور مى‌دادم كه اين مسؤوليت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه كرده است. من هميشه خودم را نه فقط از اين منصب بسيار خطير و مهم، بلكه حتّى از مناصبى كه به مراتب پايين‌تر از اين منصب بوده است - مثل رياست جمهورى و ديگر مسؤوليتهايى كه در طول انقلاب داشتم - كوچكتر مى‌دانستم.
يك وقتى خدمت امام(ره) اين نكته را عرض كردم كه گاهى نام من در رديف بعضى از آقايان آورده مى‌شود، در حالى كه در رديف آنها نيستم و من يك آدم كوچك و بسيار معمولى هستم. نه اين‌كه بخواهم تعارف كنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراين، چنين معنايى اصلاً متصور نبود.
البته در آن ساعات بسيار حساسى كه سخت‌ترين ساعات عمرمان را گذرانديم و خدا مى‌داند كه در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسؤوليت و احساس وظيفه، با فشردگى تمام، فكر و تلاش مى‌كردند كه چگونه قضايا را جمع‌وجور كنند. مكرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى‌آوردند، كه البته در ذهن خودم آن را رد مى‌كردم؛ اگرچه به نحو يك احتمال برايم مطرح مى‌شد كه شايد واقعاً اين مسؤوليت را به من متوجه كنند.
در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشكيل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض كردم: پروردگارا! تو كه مدبر و مقدر امور هستى، چون ممكن است به عنوان عضوى از مجموعه‌ى شوراى رهبرى، اين مسؤوليت متوجه من شود، خواهش مى‌كنم اگر اين كار ممكن است اندكى براى دين و آخرت من زيان داشته باشد، طورى ترتيب كار را بده كه چنين وضعيتى پيش نيايد. واقعاً از ته دل مى‌خواستم كه اين مسؤوليت متوجه من نشود.
بالاخره در مجلس خبرگان بحثهايى پيش آمد و حرفهايى زده شد كه نهايتاً به اين انتخاب منتهى شد. در همان مجلس، كوشش و تلاش و استدلال و بحث كردم، تا اين كار انجام نگيرد؛ ولى انجام گرفت و اين مرحله گذشت.
من همين الان خودم را يك طلبه‌ى معمولى و بدون برجستگى و امتيازى خاص مى‌دانم؛ نه فقط براى اين شغل باعظمت و مسؤوليت بزرگ، بلكه - همان‌طور كه صادقانه گفتم - براى مسؤوليتهاى به مراتب كوچكتر از آن، مثل رياست جمهورى و كارهاى ديگرى كه در طول اين ده سال داشتم. اما حالا كه اين بار را روى دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان كه خداى متعال به پيامبرانش توصيه فرمود: «خذها بقوّة».
براى اين مسؤوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مى‌كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم اين مسؤوليت را در حد وسع خودم - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاى اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم. اين تكليف من است، كه اميدوارم ان‌شاءاللَّه مشمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولىّ‌عصر(عج) و مؤمنين صالح باشم.

سخنرانى در مراسم بيعت ائمه‌ى جمعه‌ى سراسر كشور به اتفاق رئيس مجلس خبرگان 12/04/1368


… این جانب كه از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیك داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تا كنون باقی است ، جنابعالی را یكی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم وشما را چون برادری كه آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌كنید ، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید كه چون خورشید ، روشنی می ‌دهید.

(صحیفه‌ی نور - جلد 20 – صفه‌ی 456)

************************************************************
منبع:
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - دفترحفظ ونشرآثارحضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مدظله العالی) 
www.khamenei.ir


 نظر دهید »

کوچ باغبان.. مـهــــــربان...

14 خرداد 1391 توسط غیب اللهی

سید علی کشید عَلَم عشق را به دوش
مردی که از قبیله خورشید پا گرفت
کشتی به گل نماند و گذشت از غروب ها
سکان به دست خویش که این ناخدا گرفت
حبل المتین درد شد آن مرد مشرقی
وقتی که زخم ، حجم زمین را فرا گرفت…


شخصيت ممتاز حضرت امام خمينی(ره)


شخصیت استثنایی و ممتاز
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بى‏نظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مى‏يابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مى‏فشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مى‏كنيم….


فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368


محو در اراده‌ی الهی و تکلیف شرعی

شخصيت امام تا حد بسيار زيادى به اهميت و عظمت آرمانهاى او مربوط مى‏شد. او با همت بلندى كه داشت، هدفهاى بسيار عظيمى را انتخاب مى‏كرد. تصور اين هدفها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مى‏پنداشتند آن هدفهاى والا، دست‏نيافتنى هستند؛ ليكن همت بلند و ايمان و توكل و خستگى‏ناپذيرى و استعدادهاى فراوان و تواناييهاى اعجاب‏انگيزى كه در وجود اين مرد بزرگ نهفته بود، به كار مى‏افتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پيش مى‏رفت و ناگهان همه مى‏ديدند كه آن هدفها محقق شده‏اند.
نقطه‏ى اساسى كار او، اين بود كه در اراده‏ى الهى و تكليف شرعى محو مى‏شد. هيچ چيز برايش غير از انجام تكليف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ايمان و عمل صالح بود. ايمانش به استحكام كوهها مى‏مانست و عمل صالحش با خستگى‏ناپذيرىِ باورنكردنى توأم بود. آن‏چنان در تداوم عمل صبور و كوشا بود كه انسان را دچار حيرت مى‏كرد. به همين خاطر، هدفهاى بزرگ قابل وصول شد و دست يافتن به قله‏ها امكان‌پذير گرديد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368

 

شخصیتی عظیم با جامع صفات

شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏ديد، عظمت بزرگان دين را باور مى‏كرد. ما نمى‏توانيم عظمت پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، سيّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقيه‏ى اوليا را حتّى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مى‏ديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دست‏نيافتنى است، و مشاهده مى‏كرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيدهاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مى‏كند و خودش را در مقابل آنها ذره‏يى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چه‏قدر بزرگ بودند.


فرازی بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 21

ساعت ظهورآقا نزدیک است

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • مذهبی
  • فرهنگی
  • سیاسی
  • علمی
  • اخبار مدرسه
  • ولایت و رهبری
  • دفاع مقدس
  • ادبی
    • اشعار و غزلیات
    • قطعه ادبی
    • دلنوشته ها
  • صوتی- تصویری-کلیپ
    • مولودی
    • مداحی
    • سخنرانی
  • مناسبت ها

آمار سایت

خرید شارژ ایرانسل
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس